رهیافت های گوناگون به برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی از «داخل به خارج» و برنامه ریزی از «خارج به داخل»
در برنامه ریزی از داخل به خارج، بر کارهایی تمرکز می شود که سازمان در حال حاضر انجام می دهد و تلاش می شود تا آن ها به بهترین صورت انجام پذیرند. برنامه ریزی به این شیوه، تغییرات عمده ای را در سازمان ایجاد نمی کند، ولی می تواند برای استفاده بهینه از منابع مفید و موثر باشد.
در برنامه ریزی از خارج به داخل، ابتدا محیط خارجی بررسی و تحلیل می شود و برای استفاده از فرصت ها و به حداقل رساندن مسائل ناشی از آن برنامه ریزی می گردد. در اکثر سازمان ها، برنامه ریزی باید با اتخاذ ترکیبی از هر دو رهیافت انجام شود تا بیشترین نتایج حاصل شود. به طور کلی برنامه ریزی از داخل به خارج برای بهتر انجام شدن کارهای جاری صورت می پذیرد و هدف آن یافتن بهترین شیوه انجام کار است. برنامه ریزی از خارج به داخل، هنگامی مفید است که سازمان بخواهد کاری منحصربفرد انجام دهد و هدف این برنامه ریزی، یافتن فرصت های محیطی و استفاده بهینه از آن هاست.
برنامه ریزی از «بالا به پایین» و برنامه ریزی از «پایین به بالا»
در برنامه ریزی از بالا به پایین، ابتدا مدیر عالی هدف های کلان را تعیین می کند و این امکان را برای مدیران سطوح دیگر فراهم می آورد تا در چهارچوب هدف های کلان، برنامه های خود را تدوین کنند؛ در حالی که برنامه ریزی از پایین به بالا با تدوین برنامه هایی شروع می شود که در سطوح عملیاتی شکل می گیرند؛ بدون آن که به محدودیت های کلی سازمان توجه شود. آنگاه این برنامه ها از طریق سلسله مراتب به بالاترین سطح مدیریت ارائه می گردد.
ممکن است این پرسش به ذهن آدمی خطور کند که «کدام رهیافت مناسبتر است؟» در پاسخ باید گفت که «بستگی به شرایط دارد». برای مثال برنامه ریزی درسی در سیستم دانشگاهی نمونه مطلوبی برای برنامه ریزی از پایین به بالاست.
مزایا و معایب برنامه ریزی از بالا به پایین و برنامه ریزی از پایین به بالا
در واقع، هر یک از رهیافت های برنامه ریزی از پایین به بالا و از بالا به پایین، مزایا و معایبی دارند.
برنامه هایی که با استفاده از رهیافت برنامه ریزی از از پایین به بالا تنظیم می شوند، ممکن است فاقد جهت گیری کلی و منسجم باشند. به ویژه هنگامی که برنامه های تدوین شده در خرده سیستم های گوناگون دارای جهتگیری ها و مقاصد عملیاتی ناهماهنگ یا حتی متضاد باشند، احتمال بروز این مساله افزایش می یابد. مزیت عمده این رهیافت، افزایش تعهد و تشدید احساس مالکیت میان افرادی است که از سطوح عملیاتی سازمان در برنامه ریزی مشارکت داشته اند. چنین سطحی از تعهد به اجرای برنامه به ندرت در رهیافت برنامه ریزی از بالا به پایین قابل حصول است.
شاید بهترین رهیافت برنامه ریزی، رهیافتی باشد که از بالا شروع می شود ولی از طریق افزایش امکان مشارکت و درگیر ساختن تعداد زیادی از کارکنان واحدهای مختلف، به اطلاعات سودمندی از همه سطوح سازمان دست یابد.
توصیه ای به مدیران
با توجه به این رهیافت به مدیران توصیه می شود که ابتدا با بیان مفروضات اساسی خود در مورد اینکه «جایگاه فعلی سازمان کجاست؟»، «هدف سازمان چیست و چه می خواهد بکند؟» و «در آینده چه انتظاری از سازمان وجود دارد؟» فرایند برنامه ریزی را آغاز کنند.
سپس با جویا شدن نظر دیگران درباره این مفروضات و مباحث مربوط به آن ها به پیمایش در سایر سطوح سازمان بپردازد و با در نظر گرفتن اطلاعات دریافت شده، برنامه های عملیاتی خود را شکل دهند و از نظرها و دیدگاه های دیگران نیز در این باره استفاده کنند. به این ترتیب مدیران مذکور باید زمینه ای را فراهم کنند که همه افراد بتوانند درباره مزایا و معایب برنامه ها اظهار نظر کنند و از این طریق بکوشند تا در هر مرحله از فرآیند برنامه ریزی و اجرا، با افزایش تعهد کارکنان (به ویژه کارکنانی که جلب حمایت آنان برای موفقیت برنامه ضرورت حیاتی دارد) امکان اجرای موفقیت آمیز برنامه را در سراسر سازمان فراهم آورند.