خانه استراتژی

×

خطا

Page Not Found

فرهنگ لغات مدیریت استراتژیک

لغتنامه انگلیسی به فارسی Dictionary farsi

در این لغت نامه 24 عبارت یافت شده است
جستجوی عبارت مورد نظر در لغت نامه
درآغاز عبارت شامل عبارت عین عبارتشبیه عبارت

فرهنگ واژگان

Term Definition
Alternative Futures


آيند‌ه‌هاي بديل، از نگاه بسياري، مفهوم محوري آيندهپژوهي به شمار مي‌رود. اين باور که افراد، گروه‌ها و فرهنگ‌ها در مسيري از پيش مقدر، به سوي آينده‌ايواحد و يگانه قرار ندارند، بلکه با به کارگيري قوايآينده‌نگري و تصميم‌گيري خود، مي‌توانند آينده‌اي را ازميان گستره وسيعي از مسيرهاي منتج به آينده وپيامدهاي آن برگزينند.

دانشنامه آينده‌پژوهي، اسلاتر، مرکز آينده‌پژوهي علوم و فناوري‌هاي دفاعي، جلد اول

Image result for Alternative Futures

کلیک ها: 1265
Synonyms: آینده های بدیل
Alternative Technologies

فناوری های بدیل

کلیک ها: 1248
Synonyms: فناوری های بدیل,تکنولوژی های بدیل
Assumption based Planning

برنامه‌ ریزی بر پای مفروضات

«برنامه‌ريزی بر پایه‌ي فرض» ابزاری است که مي‌توان به کمک آن «برنامه‌های پابرجا » و انطباق پذیر  تهیه کرد. به بیان دیگر هدف از کاربرد برنامه‌ريزی بر پایه‌ي فرض، کاهش تعداد «شگفتی‌های اجتناب پذیر » است. برنامه‌ريزی بر پایه‌ي فرض را باید ابزاری دانست که "پس از" برنامه‌ريزی به‌کار مي‌رود. در واقع باید پیشاپیش یک برنامه تدوین شده باشد تا بتوان فرض های مهم با عدم قطعیت  بالای آن را شناسايی کرد. مشخصا قصد اصلی این است که ریسک‌های ناشی از فرض ها بهتر مدیریت شوند (Dewar, 2002).

Image result for Assumption based Planning

کلیک ها: 1139
Synonyms: برنامه‌ ریزی بر پای مفروضات
Backcasting

پس نگری

کلیک ها: 1126
Synonyms: پس نگری
Cross Impact Matrix

يک ابزار استاندارد آيند‌ه‌انديشي است که براي برآوردمجموع تأثيرات حوزه‌اي از روندها و رويدادها به کار گرفتهمي‌شود. فهرستي که ممکن است شامل 10 متغيرباشد، در قسمت بالا و سمت چپ يک ماتريس، بهصورت عمودي و افقي درج مي‌شوند. هر روند يا رويداديتحت تأثير ساير روندها يا رويدادهاي متناظر که در ستونو يا سطرهاي ديگر هستند، قرار مي گيرد. با استفاده ازيک سيستم ساده نمره‌دهي مي‌توان به استحکامروابط تعاملي ميان آن ها پي‌برد. هر متغير (روندها يارويدادها) بر خودش داراي تأثير نيست. در نتيجه قطر اينماتريس خالي مي‌ماند. به اين ترتيب دامنه‌ي تأثيرپذيريهر متغير به وسيله جمع اعداد آن سطر به دستمي‌آيد. نتايج نهايي به عنوان شاخصي براي سنجشاين که کدام نيروها تشويق‌کننده (مشوق‌ها) و کدامنيروها بازدارنده (بازدارنده‌ها) هستند، استفاده مي‌شود.

دانشنامه آينده‌پژوهي، اسلاتر، مرکز آينده‌پژوهي علوم و فناوري‌هاي دفاعي، جلد اول

Image result for Cross Impact Matrix

کلیک ها: 1001
Synonyms: ماتريس آثار برگذر
Decision making

تصمیمگیری,تصمیم گیری

سطوح تصمیم گیری :

 سطح یک : تصمیم من ( مدیر ارشد) بدون کمک شما ( منظور کارکنان است ). 
 این سطح مربوط به امور سیاست گذاری است. 

سطح دو : تصمیم من با کمک شما. 
 مسئولیت تصمیم گیری با مدیر است اما از نظرات و پیشنهادات کارکنان مطلع
 می شود. 

سطح سه : تصمیم ما. 
 سرجیو زیمن می گوید من از این سطح متنفرم. چون مسئول تصمیم گیری مشخص 
 نیست. حتی در قوی ترین مردم سالاری ها یک نفر باید رهبری را بر عهده بگیرد. 

سطح چهار : تصمیم شما با کمک من. 
 سخت ترین تصمیم های مدیران است. چون باید قدرت خود را فراموش کنند و 
 اجازه دهند فرد دیگری تصمیم بگیرید. 

سطح پنج : تصمیم شما بدون کمک من. 
 یعنی اعتماد مدیر به توانایی ها. دانش و بصیرت نیرو به حدی می رسد که مسئولیت را به صورت کامل تفویض می کند. 
سرجیوزیمن می گوید: اساساً سطح پنج به مخاطب می گوید" گوش کن، دلیل اینکه شما اینجا هستید، دلیل اینکه من شما را استخدام کرده ام. دلیل اینکه به شما اجازه داده ایم که تحت لوای علائم تجاری این شرکت کار کنید، این است که شما را باور داریم. بروید و کارتان را انجام دهید". 
ایشان می گوید در تمام موارد فوق تصمیم گیرنده باید مشخص باشد تا در مقابل تصمیم خویش مسئولیت داشته باشد. مدیران ما هم باید بدانندکه یکی از نقش های ارزنده ایشان اتخاذ تصمیمات صحیح و به موقع و بر مبنای اخذ اطلاعات از زیردستان است. و همچنین تفویض اختیار برای تصمیم گیری کارکنان در جای خود شایسته و لازم است.

Image result for Decision making

کلیک ها: 395
Synonyms: تصمیمگیری,تصمیم گیری
Delphi Method

روش دلفی

کلیک ها: 1035
Synonyms: روش دلفی
Desired Future

آينده مطلوب

کلیک ها: 942
Synonyms: آينده مطلوب
Driving Force

نیروهای پیشران

کلیک ها: 1080
Synonyms: نیروهای پیشران
experts Panel

پنل خبرگان

کلیک ها: 1031
Synonyms: پنل خبرگان,پانل خبرگان
Foresight

آینده نگاری

کلیک ها: 2665
Synonyms: آینده نگاری
Futures study

آینده پژوهی

کلیک ها: 944
Synonyms: آینده پژوهی
management tasks

تعاریف بسیار زیادی برای وظایف مدیریت ارائه شده است، یکی از جامع ترین این تعاریف در ذیل آمده است :

اصطلاح (POSDCORB) برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک مطرح شد. (POSDCORB) در واقع لغت با مفهوم خاصی نیست، بلکه از کنار هم قرار گرفتن یک سری از حروف لاتین که اول یک سری وظایف مدیران می باشد تشکیل شده است. به بیان دیگرلوتر گیولیک و لیندال ارویک که یکی از دانشمندان معاصر علوم اداری می باشد، وظایف مدیر را در اصطلاح لاتین (POSDCORB) خلاصه می کند. این اصطلاح معنی خاصی ندارد و تنها برای کمک به حافظه وضع گردیده است.

بنابر طبقه بندی گیولیک حروف لاتین اصطلاح نامبرده معرف وظایف مدیران به شرح زیر است:

    - Planning ( برنامه ریزی ):

برنامه ریزی در واقع شالوده ی مدیریت می باشد و شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرای آن به منظور تامین هدف سازمان است.

    ٢- Organizing ( سازماندهی ):

سازمان دهی در واقع بیان گر ساز وکار های هماهنگی است که مشخص می کند چه کسی به چه کسی باید گزارش دهد. در واقع  شامل تعیین حدود اختیارات است که طبق آن وظایف از هم تفکیک می شوند.

    ٣- Staffing ( کارگزینی ):

کارگزینی و امور مترتب بر آن که شامل استخدام و کارآموزی و همچنین تامین شرایط مساعد کار و سایر موارد است یکی از مهمترین وظایف مدیران می باشد.

    ۴- Directing ( فرماندهی ):

فرماندهی یکی از وظایف مدیران می باشد که  شامل عمل مداوم اخذ تصمیم های خاص یا کلی و صدور دستور به منظور هدایت و رهبری سازمان است. وحدت فرماندهی نیز یکی از اصول چهارده گانه ی هنری فایول می باشد.

    ۵- Coordinating ( هماهنگی ):

شامل عمل مهم تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد. هماهنگی دارای یک سری  فنون و ساز و کارهای خاص است که در یادداشت های مختلف مدیریتی بدان اشاره شده است.

    ۶- Reporting ( ارتباطات ):

ارتباطات یه عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده ی پیام ها، گزارشات، دستورات و … می باشد یکی از مهمترین موارد مطروحه در نظریه ی گیولیک است. در واقع به معنای آنکه مجری کسانی را که در برابر آنها مسئول است از جریان پیشرفت امور آگاه می سازد. گزارش دهنده باید در اثر مطالعات ، تحقیق و بازرسی از جریان پیشرفت امور آگاه باشد.

    ٧- Budgeting ( بودجه بندی ):

بودجه بندی یکی از مهمترین وظایف مدیریت در نظریه ی گیولیک است که شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد. بودجه بندی شامل انواع و تکنیک های مختلف است که در کتب بودجه ریزی مطرح گردیده است. 

کلیک ها: 3715
Synonyms: وظایف مدیریت
Observatory

دیده بانی

کلیک ها: 843
Synonyms: دیده بانی,دیدبانی
Patent

پتنت,حقوق مالکیت معنوی

کلیک ها: 984
Synonyms: پتنت,حقوق مالکیت معنوی

Back to top