خانه استراتژی


(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)
Most Hit

روش برنامه ریزی برای زندگی شخصی

برنامه ریزی برای زندگی شخصی

روش برنامه ریزی برای زندگی شخصی زیاد شنیده ایم که “خواستن توانستن است” اما بهتر است به ضرب المثل دیگری توجه کنیم که می گوید”اگر بخواهیم، راهی پیدا می شود.” به عبارتی بین دانستن و توانستن حلقه های گم شده ای وجود دارد که باید آنها را بشناسیم.

یکی از این حلقه ها، ” پیدا کردن روش” تبدیل دانستن به توانستن است. بنابر این، دانستن به تنهایی توانستن نمی شود چون برای توانستن چیزی بیش از دانستن مورد نیاز است. مثلا” همه می دانیم که اضافه وزن و چاقی برای سلامتی خوب نیست و می خواهیم وزن ایده آل داشته باشیم.

اما با این حال یا دارای اضافه وزن و یا چاق هستیم. اما چرا؟ جواب روشن است: بدون داشتن یک برنامه غذایی و ورزشی مناسب نمی توان به وزن ایده آل رسید. برای موفقیت در زندگی شخصی نیز کتاب خواندن و جستجو در اینترنت و کسب اطلاعات کافی نیست.

باید یادبگیریم چگونه برای زندگی شخصی برنامه ریزی کنیم؟ برنامه ریزی شخصی سه بخش اصلی دارد:

شناخت وضعیت موجود زندگی، تعیین  اهداف و ترسیم وضعیت مطلوب و تدوین برنامه. برای روشن تر شدن موضوع فرض کنید در بیابانی گم شده ایم.اولین کار برای یافتن مسیر رسیدن به مقصد چیست؟ بله احتمالا” درست حدس زده اید: اول باید بدانیم  دقیقا” کجا هستیم؟ بعد از آن باید مشخص کنیم که به کجا می رویم و مقصد کجاست.  با این دو کار مسیر نیز تا حدودی مشخص می شود. در این مثال ساده موقعیت فعلی ما همان شناخت وضعیت موجود زندگی مان است، تعیین مقصد همان هدف گذاری و ترسیم وضعیت مطلوب برای زندگی مان است و مسیر، برنامه شخصی است. به همین سادگی.

1ـ شناخت وضعیت موجود زندگی شخصی: در این مرحله لازم است خودمان را خوب بشناسیم. برای شناخت خودمان می توانیم از تست های روان شناختی استفاده کنیم، فعالیت های روزمره خودمان را چند روز تحلیل کنیم و یا از مشاوران، اعضای خانواده و دوستان کمک بگیریم. برای اینکه اهمیت شناخت خودمان مشخص شود فرض کنید در مرحله خود شناسی فهمیدیم که شخصیت درون گرایی داریم. در این صورت تقویت مهارت های اجتماعی و ارتباطی باید جزء برنامه هایمان باشد تا از این طریق، از دافعه ی ارتباطی که درون گرایی ایجاد می کند، کم کنیم و روابط اجتماعی قویتری داشته باشیم. همچنین باید بدانیم که احتمالا” دانشمند برجسته ای می شویم! یعنی درون گرایی را یک فرصت برای پیشرفت علمی و امثال آن بدانیم.

2ـ هدف گذاری و شناخت وضعیت مطلوب زندگی شخصی: پس از اینکه خودمان را شناختیم، نوبت به تعببن اهداف و ترسیم وضعیت مطلوب می رسد. اهداف در موفقیت انسان نقش کلیدی دارند. در واقع اهداف هستند که زندگی ما را سازماندهی می کنند. درست از وقتی که اهداف مان را مشخص کردیم، حرکت ما به سمت آن آغاز می شود! مثال بیابان را به خاطر بیاورید: اگر موقعیت فعلی خودمان را مشخص کنیم اما مقصدی را مشخص نکنیم چگونه خواهیم توانست مسیر نجات را پیدا کنیم؟ بنا بر این برای موفقیت در زندگی شخصی باید اهداف روشنی داشته باشیم. روشن بودن هدف به معنی دقیق بودن و قابل ارزیابی بودن است.

مثلا” “پولدار شدن” یک هدف روشن و واضح نیست. پولدار به چه کسی می گویند؟ به کسی که 10 میلیون تومان دارد؟ 100 میلیون؟ یا 100 میلیارد؟ بنا بر این اگر بگوییم “فردی با ثروت 100 میلیاردی” هدف را روشن تر کرده ایم تا اینکه فقط بگوییم فردی ثروتمند. در این صورت خیلی راحت خواهیم فهمید که احتمال کمتری وجود دارد که در کوتاه مدت (3 سال) به این هدف برسیم. بنا بر این اهداف جزئی تری را برای  این هدف بلند مدت در نظر می گیریم. مثلا” 100 میلیون تومان در دوسال. به این ترتیب هدف مان قابل ارزیابی می شود: ما می دانیم که سال اول 50 میلیون لازم است تا بگوییم موفق شده ایم. سال بعد هم همین طور. البته هدف ها باید از همان اول به گونه ای باشند که هم به ما انرژی حرکت بدهند و هم به اندازه کافی دست یافتنی باشند.

 

3ـ پس از اینکه خودمان  و وضعیت فعلی زندگی مان را شناختیم و اهداف را نیز مشخص کردیم، نوبت به برنامه ریزی می رسد. برای برنامه ریزی چند تکنیک وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: تکنیک اولویت بندی، تکنیک زمان بندی، تکنیک عملیاتی کردن.  احسان 20 ساله را فرض کنید که به تازگی خدمت سربازی را به اتمام رسانده است. او 10 هدف اصلی ذیل را برای زندگی خود مشخص کرده است: اشتغال، تحصیل تا مقطع دکتری، ازدواج، داشتن آپارتمان 100 متری، دریافت گواهینامنه رانندگی، ورزشکار ملی شدن تا عضویت در تیم ملی بسکتبال، یادگرفتن زبان انگلیسی تا حد نمره 8 در آزمون آیلتس(استاندارد و بین المللی)، تنظیم وزن بدن در حد نرمال(قابل محاسبه با شاخص توده بدنی)، مسافرت به تمام مراکز استان ها و خواندن 100 کتاب در موضوع مورد علاقه . اولین کار احسان این است که اهداف را بر حسب زمان اولویت بندی کند.

مثلا” برخی از آنها را برای کوتاه مدت(1 سال) برخی را برای میان مدت(3 سال) و برخی را نیز برای بلند مدت (5 سال) در نظر بگیرد. در بین هر یک از این اهداف نیز باید اولویت بندی انجام شود. مثلا” اگر اولویت کوتاه مدت احسان شامل سه هدف یادگرفتن زبان انگلیسی در حد نمره 8 ایلتس، خواندن 100 کتاب در موضوع مورد علاقه و دریافت گواهینامه رانندگی باشد، او باید مشخص کند که ترتیب اهمیت این سه هدف چگونه است؟ اولویت بندی هدف های کوتاه مدت معمولا” بر اساس اهداف بلند مدت صورت می گیرد. مثلا” اگر احسان قصد ادامه تحصیل تا مقطع دکتری را داشته باشد برای او یاد گرفتن زبان انگلیسی به خواندن 100 کتاب در موضوع مورد علاقه اولویت دارد.اولویت بندی اهداف مشخص می کند که بیشترین زمان را باید برای رسیدن به کدام هدف صرف کنیم و اگر به هر دلیلی نتوانستیم به همه اهداف مان بپردازیم، به کدام یک بپردازیم. بعد از اینکه اهداف را اولویت بندی و زمان بندی(کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت) کردیم. نوبت به عملیاتی کردن اهداف یا همان مشخص کردن اقدامات عملی لازم برای رسیدن به اهداف می رسد.

مثلا” برای رسیدن به نمره  آیلتس 8 اقدامات زیر لازم است:

1ـ مطالعه ساختار و فرایند آزمون زبان آیلتس از طریق سایت رسمی آن

2ـ تمرین نوشتن متن یک صفحه ای انگلیسی به صورت هفتگی

3ـ تمرین روزانه مکالمه با دوست یا همکلاسی به مدت یک ساعت

4ـ نیم ساعت حل تمرین گرامر از طریق سایت آموزشی 

5ـ پاسخ دادن به نمونه سوالات آزمون زبان در سه مقطع زمانی(مثلا” ماه های سوم، ششم ، نهم و نزدیک آزمون)

6ـ تماشای هفتگی یک فیلم های زبان اصلی ترجیحا” با لهجه بریتانیایی(آزمون آیلتس بریتیش است)

7ـ مشاهده فیلم آزمون مکالمه آیتلس

8ـ استفاده از نرم افزار های کامپیوتری آموزش زبان انگلیسی نیم ساعت در روز

9ـ شرکت در آزمون آمادگی زبان آیلتس یک بار ـ قبل از آزمون اصلی

10ـ ثبت نام و شرکت در آزمون زبان آیلتس تعیین اهداف بیشتر به خودمان مربوط است اما برای تدوین اقدامات لازم برای موفقیت در یک زمینه، مصاحبه با افراد موفق در آن زمینه و استفاده از تجربیات آنها بسیار مفید خواهد بود. نکته مهم در تعیین اقدامات عملی، ریز کردن آنها به جای عناوین کلی است. مثلا” نیم ساعت حل تمرین گرامر از طریق سایت آموزشی” بهتر از “استفاده از سایت های آموزشی” است. چون در حالت دوم مشخص نشده است که چه نوع فعالیتی در سایت انجام می شود. عملیاتی کردن سایر اهداف نیز مثل نمونه بالا انجام می شود.  آخرین گام در برنامه ریزی، ارزیابی موفقیت آن است. مثلا” پس از یک سال تلاش نمره ایلتس ما نشان می دهد که چقدر در رسیدن ب هدف یادگیری زبان انگلیسی موفق بوده ایم. حسن این کار تقویت روحیه در صورت موفقیت و مشخص شدن نقاط ضعف در صورت عدم موفقیت است که از طریق بازنگری در برنامه، بدون شک به موفقیت منجر می شود.

Back to top