تفاوت اقتصاد خرد و کلان
در واقع، خرد و کلان، شاخه هایی از علم اقتصاد هستند. به قول دکتر جیم استنفورد، نویسنده کتاب: «چرا نباید به اقتصاد دان ها اعتماد کرد»، فهم اقتصاد، مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد آمریکا نیاز ندارد. نیاز ندارد که شما دانش اموخته علم اقتصاد باشید. اقتصاد را هر بچه ای که پولی در دست دارد تا خرید کند، می فهمد. مستاجر می فهمد. خریدار می فهمد. اما الفبای آن و تجزیه و تحلیل رفتار مصرف کننده و تولید کننده را باید در اقتصاد خرد یاد گرفت.
اقتصاد خرد (MICRO ECONOMIC) با کلان (MACRO ECONOMIC) فرق دارد. اقتصاد خرد ، نگاه خرد به کسب و کار دارد و اقتصاد کلان، همه چیز کسب و کار و تجارت را در مقیاس و معیار بزرگ و کلان می بیند. در مبحث خرد ، عرضه و تقاضا در معرفی و فروش و خرید کالا و خدمات اهمیت دارد و در مبحث کلان، رشد ناخالص ملی و تورم و حجم عظیم نقدینگی و شاخص کل بورس و مسائل از این دست مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
تفاوتی ساده بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان وجود دارد. اقتصاد خرد مطالعه اقتصاد در سطح یک فرد، یک گروه و یا یک شرکت است. در سوی دیگر اقتصاد کلان مطالعه کلیت اقتصاد ملی است.
اقتصاد خرد بر مسایلی که بر افراد و شرکت ها اثر می گذارد متمرکز است. این می تواند به معنای مطالعه عرضه و تقاضا برای یک محصول خاص، تولیدی که یک فرد یا کسب و کار قادر به انجام آن است یا تأثیر قوانین بر کسب و کار باشد.
اقتصاد کلان بر مسائلی تمرکز دارد که بر اقتصاد به عنوان یک کل اثر می گذارند. برخی از متداول ترین موضوعاتی که اقتصاد کلان بر آنها تمرکز دارد نرخ بیکاری، تولید ناخالص داخلی یک اقتصاد و اثرات صادرات و واردات است.
هم در حوزه اقتصاد کلان و هم در حوزه اقتصاد خرد اغلب از اصول و فرمول های یکسانی برای حل مشکلات استفاده می شود، اقتصاد خرد مطالعه اقتصاد در مقیاس بسیار کوچک تر است در حالی که اقتصاد کلان، مطالعه مسائل اقتصادی در مقیاس بزرگ است.
اقتصاد خرد (Microeconomics)
خرد ترجمه فارسی کلمه لاتین میکرو «micro» است. چنان که می دانیم خرد به معنی کوچک است. پس نباید تعجب کنیم که اقتصاد خرد مطالعه واحدهای کوچک اقتصادی تعریف می شود. حوزه اقتصاد خرد این موضوعات را در بر می گیرد:
• تصمیم گیری مشتری و به حداکثر رساندن مطلوبیت
• به حداکثر رساندن تولید و سود شرکت
• متعادل کردن یک بازار یا مرکز تجاری
• اثرات قوانین و آیین نامه های دولت بر یک بازار یا مرکز تجاری
• اثرات جانبی دادوستدها و فعالیت های دیگران
اقتصاد کلان (Macroeconomics)
اقتصاد کلان را می توان به صورت «تصویر بزرگ» از اقتصاد تصور کرد. اقتصاد کلان به جای تجزیه و تحلیل تنها یک بنگاه یا مرکز تجاری بر کل تولید و مصرف در یک اقتصاد متمرکز است.
برخی از موضوعاتی که اقتصاد کلان مورد مطالعه قرار می دهد عبارتند از:
• اثرات مالیات دهی مانند مالیات بر درآمد و فروش بر تولید و قیمت
• علل رونق و رکود اقتصادی
• اثرات سیاست های پولی و مالی بر سلامت اقتصادی
• چگونگی تعیین نرخ بهره
• چرا برخی از اقتصادها سریع تر از بقیه رشد می کنند
رابطه اقتصاد خرد و اقتصاد کلان
ارتباط روشن و واضحی بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان وجود دارد چراکه سطح تولید و مصرف نتیجه انتخاب هایی است که به وسیله خانوارها و بنگاه ها صورت می گیرد و برخی از مدل های اقتصاد کلان به صراحت این ارتباط را برقرار می کند.
کانون توجه علم اقتصاد بر این است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل میکنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار میکنند. در این راستا، یک تقسیمبندی اولیه کتابهای پایهای اقتصاد، اقتصاد خرد (Microeconomics) دربرابر اقتصاد کلان (Macroeconomics) است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایهای اقتصاد، شامل عوامل فردی مانند خانوارها و شرکتها یا خریداران و فروشندگان و یا به طور کلی مصرفکنندههای انفرادی را بررسی میکند. در مقابل اقتصاد کلان، کلیت اقتصاد و عوامل مؤثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی را تحلیل میکند.
به طور کلی میتوان گفت اقتصاد خرد در پی پاسخگویی به دو سؤال زیر شکل گرفته است که:
۱- یک فرد چگونه امکانات محدود خود را (مانند بودجه، وقت و …) بین کالاها و خدمات مختلف تخصیص دهد تا به هدف خود که فرض میشود حداکثر مطلوبیت است، دسترسی پیدا کند؟
۲- یک بنگاه چگونه امکانات محدود خود (مانند پولی که برای تولید می خواهد هزینه نماید) را صرف استخدام عوامل تولید نماید تا به هدف خود که فرض میشود حداکثر تولید یا سود است دسترسی پیدا کند؟
درحالی که اقتصاد کلان در پی پاسخگویی به این سؤال است که:
امکانات محدود یک جامعه مانند نیروی انسانی، سرمایه و … چگونه تخصیص یابد تا به حداکثر اهداف جامعه (مثل اشتغال، ثبات قیمت ها، رشد تولید و …) دسترسی پیدا کند؟
داستان علم اقتصاد خرد چیست؟
داستان علم اقتصاد خرد ، تجزیه و تحلیل بازار است. بازار یعنی جایی که یک طرف، فروشنده است، طرف دیگر خریدار. قیمت کالا یا خدمات را هم عرضه (SUPPLY) و تقاضا (DEMAND) مشخص می کند. هیچ کالا یا محصولی در دنیا فروخته نمی شود مگر این که قیمت آن مشخص باشد. قیمت را نیز، میزان عرضه و تقاضا مشخص می کند. هر چقدر عرضه زیاد باشد، روی قیمت تاثیر گذار است.
در واقع اقتصاد خرد ، به بررسی تحلیل بازار، تحلیل رفتار مصرف کننده (CONSUMER BEHAVIOR) و تقاضای خانوار ها در خرید کالا و خدمات می پردازد. در مبحث خرد ، نقش بنگاه های اقتصادی به عنوان موتور محرک اقتصاد نیز بررسی می شود. برای این که اقتصاد خرد را بفهمیم، باید مدل های ریاضی را درک کنیم.
علم اقتصاد خرد ، فقط ارتباطی به اقتصاد و ریاضیات ندارد. روانشناسی بازار هم در درک مولفه های اقتصاد خرد ، جایگاه ژرف دارد. مثل بازار بورس که روانشناسی بازار و تکنیک های تابلوخوانی، بعضا از تحلیل های تکنیکال و فاندمنتال، مهم تر است.
در اقتصاد خرد ، همان طور که در بالا گفتیم، همه چیز در اشل و مقیاس ریز و کوچک دیده می شود. ما به نگرش افراد به سطح انتخاب هایشان کار داریم. می خواهیم بدانیم که مردم چگونه یک کالای لوکس را می خرند. چه عواملی باعث می شود که کالا و خدماتی برای عده ای لوکس و برای قشر کثیری از جامعه، غیر قابل دسترس شود. چه عواملی باعث می شود که کالا و خدماتی کمیاب شود. کشش عرضه و کشش تقاضا روی فروش کالا و خدمات چگونه تاثیر می گذارد و تابع چه عواملی است.
می خواهیم بدانیم که روابط و تعامل خریدار (CONSUMER) و فروشنده (SELLER) چگونه شکل می گیرد و تابع چه مولفه هایی است. این مولفه ها در چه مختصاتی شکل می گیرد. از چه الگوهایی تبعیت می کند. همه این ها را با مدل های ریاضی، می توان اثبات، پیش بینی و بررسی و ارزیابی کرد.
در اقتصاد خرد ، رفتار خرید گروه های انفرادی مورد بحث و بررسی است در حالی که در مبحث کلان، همه چیز را در سطح ملی و عظیم رصد می کند و کاری به عرضه و تقاضا در مقیاس خرد و بنگاه ها ندارد. در مبحث خرد ، رفتار تولید کننده و پشتیبان کننده کالا و خدمات در چرخه قیمت گذاری کالا و خدمات، تحلیل می شود. در حالی که اقتصاد کلان، به مباحثی چون بیکاری، اشتغال، رشد ناخالص ملی، سطح عمومی قیمت ها و درآمد ملی اشاره دارد.
هدف اقتصاد خرد چیست؟
در بالا گفتیم که اقتصاد خرد ، به عرضه و تقاضا کالا و خدمات در مقیاس کوچک و نه کلان کار دارد. این علم می خواهد بفهمد که چه الگویی در ذهن خریدار برای خرید و کالا و خدمات وجود دارد و چه مولفه هایی روی نگرش او تاثیر گذار است. از جنبه تولید کننده نیز، چه عناصری سبب می شود تا قیمت تمام شده کالا و خدمات، کاهش یا افزایش یابد. چه عواملی سبب می شود که تولید کالا و خدمات در یک بازار، مغلوب بازارهای دیگر شود. چه عواملی سبب توسعه بازار رقابتی می شود.
تصور علم اقتصاد خرد بر این است که بازارها، رقابتی (COMPATIBLE) است و خریداران و فروشندگان زیادی در بازار هستند و هیچ کدام نمی توانند روی قیمت تاثیرگذار باشند. اما همواره این گونه نیست و سندیکا ها و اصناف و وارد کنندگان و صادر کنندگان عمده، معمولا الگوی عرضه و تقاضا را دستحوش تغییر می کنند.
مثلا در فروردین ۹۸ شاهد بودید که پیاز در ایران، به کیلویی ۱۵ هزار تومان رسید. چرا قیمت بالا رفت؟ چون عرضه کاهش یافت. چرا عرضه کاهش یافت؟ چون صرف صادراتی پیاز، بیش از فروش در داخل کشور بود. چرا قیمت پایین آمد؟ چون جلوی صادرات آن گرفته شد. البته، همیشه بررسی منحنی عرضه و تقاضا کالا و خدمات، به این آسانی نیست.
تعاریف مهم در اقتصاد خرد
برخی تعاریف در اقتصاد خرد ، بارها در رسانه ها شنیده و دیده می شود. به شماری از آن ها اشاره می کنیم:
• عرضه: مقدار کالا یا خدماتی است که به ازای قیمت معین و ثابت بودن سایر عوامل تویط بنگاه عرضه می شود.
• تقاضا: مقدار کالا یا خدماتی است که با توجه به قیمت خریداری می شود.
• تعادل: وقتی هیچ انگیزه محرک برای تغییر رفتار در عرضه و تقاضا وجود نداشته باشد. شرط تعادل: عرضه=تقاضا.
• هزینه: هزینه یعنی همه کالا ها و خدماتی که که از دست می دهیم تا کالا یا خدماتی را بدست آوریم. هزینه ها از نظر بازه زمانی به ۲ بخش هزینه کوتاه مدت و هزینه بلند مدت تقسیم بندی می شود.
• تعادل پایدار/ناپایدار: تعادلی پایدار است که اگر از آن خارج شویم، دوباره به حالت قبل برگردیم. تعادلی ناپایدار است که وقتی از آن خارج شویم، دیگر به تعادل قبلی باز نمی گردیم.
• تعادل تولید کننده: وضعیتی است که تولید کننده از خرج پول خود و استخدام عوامل تولید، حداکثر محصول را تولید می کند.
• مازاد رفاه مصرف کننده: مازاد رفاه مصرف کننده (C.S) حداکثر قیمتی که مصرف کننده، تمایل به پرداخت آن دارد نامیده می شود.
• مازاد رفاه تولید کننده: مازاد رفاه تولید کننده (P.S) حداکثر قیمت بازار منهای حداقل قیمتی است که فروشنده به واسطه عرضه، باید دریافت کند.
• کالای مکمل: کالایی در علم اقتصاد خرد ، مکمل گفته می شود که به موازات یکدیگر، مورد تقاضا واقع می شوند. مثلا، لاستیک اتومبیل، وابسته به خودرو است و بالعکس. هر دو مکمل یکدیگرند.
• کالا جانشین: کالا جانشین در علم اقتصاد به کالایی گفته می شود که به جای همدیگر، قابل استفاده هستند. مثلا تبلت، کالای جانشین برای نوت بوک است. چرا که تقریبا همان کارایی را دارد.
• کالا مادی: کالا های مادی، کالا هایی قابل لمس (TANGIBLE ASSET) است مثل نان و پنیر و کره و فلزات.
• کالا غیرمادی: کالا های غیر مادی، کالا هایی غیر قابل لمس (INTANGIBLE ASSET) است مثل برند های شرکت ها که در عصر دیجیتال، ارزشی به مراتب بیش تر از دارایی قابل لمس به زمین و مسکن و ارز و طلا دارد.
• بازار رقابتی کامل: به بازاری در علم اقتصاد خرد اطلاق می شود که فروشنده و تولید کننده زیاد، کالا و خدمات را به حجم زیادی از خریدار عرضه می کند. قیمت کالا و خدمات، توسط بازار در مقیاس عرضه و تقاضا تعیین می شود.
• بازار بازار انحصار کامل فروش: بازاری است که تنها یک عرضه کننده وجود داشته باشد و برای کالای تولیدی بنگاه نیز، جانشین نزدیکی وجود نداشته باشد. مثل بازار شرکت دخانیات ایران که تولید کننده انحصاری سیگار در کشور است.
• کشش عرضه و تقاضا: درصد تغییرات دو متغیر در علم اقتصاد نسبت به یکدیگر است. کشش قیمتی تقاضا، در واقع درصد تغییرات مقدار تقاضای کالا، تقسیم بر درصد تغییرات قیمت کالا می باشد.
• درامد کل: درآمد کل (TR) قیمت ضربدر در مقدار فروش.
• درآمد نهایی: درآمد نهایی (MR) درآمد حاصل از آخرین واحد فروش کالا است.
• کشش درآمدی تقاضا: کشش درآمدی تقاضا € درصد تغییرات مقدار تقاضا تقسیم بر درصد تغییرات درآمد.
• مطلوبیت: احساس خشنودی و یا رضایت خاطر از مصرف کالا و خدمات است. مطلوبیت کلی در علم اقتصاد، با TU و مطلوبیت نهایی را با Mu نشان می دهد.
• نظریه رفتار مصرف کننده: اگر درامد مصرف کننده تغییر کند یا قیمت کالاها و خدمات تغییر کند، تعادل مصرف کننده تغییر خواهد کرد.
• نظریه رفتار تولید کننده: تولید کننده، بودجه خود را برای خرید عوامل تولید هزینه می کند تا کالا و خدمات تولید کند.
• تابع تولید: تابعی است که رابطه مقدار عوامل تولید و مقدار محصول تولید شده را با در نظر گرفتن سطح ثابت در فناوری، نشان می دهد.
از اقتصاد خرد امروز ایران چه برداشتی داریم؟
با همه تفاسیری که در بالا درباره علم اقتصاد خرد بیان کردیم و تطبیق اجمالی آن با وضعیت موجود اقتصاد ایران در سال های پایانی سده سیزدهم هجری شمسی، می توان این گونه برداشت کرد که اوضاع اقتصاد خرد ما که تابعی از اقتصاد کلان است، خیلی خوب نیست. تجمیع اقتصاد خرد در روستاها نیست و مراکز اصلی تولید کالا و خدمات، در وضعیت مطلوبی به سر نمی برند که عاملی برای مهاجرت داخلی شده است.
کمبود نقدینگی در اقتصاد خرد ایران (بنگاه های تولیدی و خدماتی خصوصی) مشهود است و در مقابل، فزونی نقدینگی را در اقتصاد کلان شاهد هستیم. بخشی از گرانی کالا ها و خدمات و افزایش نرخ ارز و سکه و زمین، مربوط به حجم عظیم نقدینگی سرگردان است که بازار سفته بازی را به جای تولید، رونق می بخشد.
اگر قصد دارید تا تصویر روشنی از وضعیت اقتصاد خرد ایران پیدا کنید، گزارشات ماهانه بانک مرکزی و مرکز امار ایران، می تواند شما را در این مسیر یاری کند.
اقتصاد کلان چیست ؟
اقتصاد کلان (MACRO ECONOMY) در مقابل اقتصاد خرد (MICRO ECONOMY) به مقولات کلان در علم اقتصاد اشاره دارد و مفاهیم کسب و کار را در اشل بزرگ بررسی و ارزیابی می کند. در اقتصاد خرد، ما با نهاده های تولید، عرضه و فروش و خرید مواجهیم و با نمودار ها و الگو های رفتار مصرف کننده، تولید کننده، کالای لوکس و گیفن و مازاد عرضه و تولید روبرو هستیم و تغییرات کمیت و قیمت و عرضه و تقاضا در بازار ها بررسی می شود. در حالی که اقتصاد کلان ، پا را فرا تر گذاشته و به سرمایه گذاری، رشد اقتصادی، رشد ناخالص ملی، بیکاری، رکود، تورم، شاخص کل بورس، پس انداز اشاره دارد.
در واقع، دامنه عملکرد اقتصاد کلان ، بررسی وضع اقتصادی در سطح کلی و دامنه عمل اقتصاد خرد، بررسی وضع اقتصادی در در سطح قیمت و خرید و فروش در سطح بنگاه تولید کالا و خدمات است. هم خرد و هم کلان ، شامل نظریه های جمعی هستند که به تجزیه و تحلیل رویداد ها در کسب و کار اشاره دارند و ارزیابی واکنش های خریدار و بازار و روند پول و سرمایه.
در گزارش امروز، تلاش کردیم تا با این مقولات، بیش تر آشنا شویم و کتاب ها واصطلاحاتی در این حوزه بیان شود. همان طور که قبلا هم گفتیم، برای فهم اقتصاد، دکترای اقتصاد از هاروارد آمریکا نیاز نیست. بخشی از اقتصاد را هر کودکی که پول در دست دارد می فهمد. اما اقتصاد دان ها تلاش دارند تا با فرمول ها و نظریه های پیچیده و معیارهای مختلف، اقتصاد را ورای آن چه که من و شما در بازار میفهمیم، القا کنند. که البته به قول نویسنده کتاب معروف و انتقادی «اقتصاد به زبان خودمان»، ماحصل این طرز فکر اقتصاد دان ها این می شود که دنیای آلوده، مملو از فقیر، مملو از پولهای کثیف را شاهد باشیم. چرا؟ چون اقتصاد دان ها، «موفقیت» را در «سودآوری» ترازنامه بنگاهها به «هر قیمتی» می دانند!
اقتصاد کلان به دنبال چیست؟
گفتیم که بحث و داستان اقتصاد کلان ، بررسی کلی وضع اقتصادی و نگاه از بالا به پایین در کسب و کار است. روند سرمایه، روند نقدینگی، تورم، سیاست گذاری پولی و بانکی، مدیریت بانکداری، چرخه تولید و امثالهم. اما در اقتصاد خرد، منحنی عرضه و تقاضا و رفتار خریدار و فروشنده خرد، تحلیل می شود. در اقتصاد کلان ، چرخه تولید، محاسبات ملی و شاخص قیمت ها مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
مدل های درآمد و مخارج و سیاست های پولی و بانکی و نقش آن در چرخه اقتصادی کشورها تحلیل می شود. تحلیل های اقتصاد باز در مقابله اقتصاد بسته، بررسی شده و مدل های عرضه و تقاضا در سطح کلان ، مورد ارزیابی قرار می گیرد. در اقتصاد کلان ، با بحث تورم (inflation) مواجه هستیم. نظریه های تورم بر اساس منحنی فیلپیس مورد تبادل نظر قرار می گیرد و در کنارش، نظریه های مصرف بیان می گردد.
در کلان ، مقوله سرمایه گذاری که در ساحت گرایش «خرد» نیست، در دستور کار سیاست گذاران قرار می گیرد و نظریه های مختلف، ارزیابی می شود. در کلان ، ما شاهد بررسی نظریه های تقاضای پول در بازار هستیم و به همین دلیل، نظریه های متعددی که در حوزه عرضه پول مطرح است، جایگاه ویژه در تحلیل ها دارد.
در کلان ، هم با اقتصاد مسکن و شهر طرفیم، هم با محیط کسب وکار و انرژی و نفت و خانواده. اقتصاد دیجیتالی و شناختی و رشد، از جمله مباحث جدید در علم اکونومی است که در هزاره سوم میلادی در دستور کار مراکز آموزشی و تحقیقاتی قرار دارد. کلان هم مثل خرد، کاملا ساحت میان رشته ای (interdisciplinary) دارد. یعنی هم روانشناسی در آن نقش دارد هم جامعه شناسی.
فهم اقتصاد های پیشرفته جهان با آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات اقتصاد کلان امکان پذیر است. لذا، آشنایی با ان ها برای ژورنالیست ها، محققان و حتی عامه مردم که میخواهند، با این ادبیات گفتاری و نوشتاری بهتر آشنا شوند، لازم است.
سوالات اساسی اقتصاد کلان
در اقتصاد کلان ، ما با سوالات اساسی روبرو هستیم که این گرایش اکونومی، تلاش دارد تا با الگو ها و مدل ها و روابط ریاضی، مسائل را ساده و قابل فهم کرده و به دنبال پاسخ به آن ها باشد:
- شرایط بهینه در زندگی انسان ها چگونه است و چطور می توان این وضعیت را بهبود داد؟
- هزینه تمام شده زندگی در یک کشور چقدر است و چگونه می توان آن را مدیریت و هدایت کرد؟
- روش اندازه گیری و کنترل و نظارت در انواع بازارها و سیاست های پولی و مالی چیست؟
برای پاسخ به این سوالات، باید متغیر های کلان اقتصادی را تعیین و بررسی کرد. شیوه مشخص کردن متغیر های کلان و عوامل موثر بر آن ها ارزیابی شود و نحوه اثر گذاری برای آن ها بررسی گردد. در واقع با بحث سیاست گذاری و مدل سازی مواجهیم که حرف اصلی ماکرو اکونومی به شمار می رود.
در بازار ها، خانوارها، بنگاه ها، دولت و سایر ملل وجود دارند. این ها بازیگران هستند که در جریان مدور فعالیت های کسب و کار حضور دارند.
نگاهی به اصطلاحات در اقتصاد کلان
- پس انداز: واژه ای شناخته شده برای همه مردم. بخشی از درآمد شما یا خانواده شما که برای خرید کالا و خدمات استفاده نمی شود و به منظور کسب سود و سرمایه گذاری در آینده، ذخیره می شود.
- سرمایه گذاری: یکی از مباحث ماکرواکونومی است که به سرمایه گذاری ثابت و موجودی انبارها اشاره دارد.
- بازار مالی: اصطلاحی است که در آنجا، افرادی که وجوه مازاد دارند، بخشی از سرمایه خود را در اختیار افرادی قرار می دهند که به آن نیاز دارند.
- مخارج ملی: جمع مخارج مصرفی خانوار و مخارج سرمایه گذاری است.
- ریزش: پس اندازی که از خانوار به سمت بازار مالی می رود، ریزش است.
- تزریق: عبارت است از مقدار پولی که به صورت سرمایه گذاری از بازار های مالی به سمت بنگاه های تولیدی و خدماتی هدایت می شود.
- تولید ناخالص ملی: تولید ناخالص ملی (GNP) اصطلاح مهم ماکرو اکونومی عبارت است از ارزش ریالی همه کالا و خدماتی که در طول یک سال در اقتصاد تولید می شود و به بازار وارد می شود. شاخصی برای تشخیص رفاه و رشد اقتصادی که البته نگاهش، تک بعدی(SINGLE BOTTOM LINE) است و به توسعه پایدار، کاری ندارد.
- روش محاسبه تولید ناخالص مالی: GNP را با روش ارزش افزوده، هزینه ای و درامدی، محاسبه می کنند.
- تولید ناخالص داخلی: تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی یک کشور را بیان می کند که عبارت است از حاصل تفاوت رشد ناخالص ملی و خالص عواید دریافتی از خارج. در محاسبه GDP، آن را به قیمت عوامل (F) و به قیمت بازار (M) در نظر می گیرند.
خالص مالیات های غیر مستقیم + GDP به قیمت عوامل = GDP به قیمت بازار
- خالص مالیات های غیر مستقیم: عبارت است از حاصل تفاوت مالیات غیر مستقیم با یارانه های پرداختی توسط دولت.
- خدمات: در ماکرواکونومی، هر چیزی که جنبه فیزیکی نداشته باشد، خدمت است. مثل آرایشگری یا طراحی اپلیکیشن.
- کالای با دوام: هر کالایی که عمر مفید آن بیش از ۱۲ ماه باشد، کالای با دوام است. مثل یخچال. در مقابل، هر کالایی که عمر مفید آن کم تر از ۱۲ ماه باشد، کالای بی دوام است. مثل یک پاکت آبمیوه.
- سرمایه گذاری ناخالص: عبارت است از کلیه کالاهای واسطه ای یا سرمایه ای خریداری شده با علاوه همه کالاهایی که در انبار است. یا، حاصل تفاوت سرمایه گذاری خالص و استهلاک.
- درآمد ملی: درامد ملی (NATIONAL INCOME) یا NI ، عبارت است از عوایدی که طبقات مختلف یک جامعه در اقتصاد بدست می آورند و با فرمول زیر بدست می آید: خالص مالیات های غیر مستقیم – استهلاک – GNP.
- درآمد شخصی: درآمد شخصی (PI) درآمد است که به اشخاص تعلق می گیرد و از حاصل تفاوت درامد ملی با پراخت ها و سودها و مالیات ها بدست می آید.
- درآمد قابل تصرف: درآمد قابل تصرف (DI) درآمدی است که افراد می توانند در آن دخل و تصرف کنند و مخارج خود را بر اساس آن تنظیم کنند. در واقع، ماحصل تفاوت درآمد شخصی یا مالیات بر درآمد و حق بیمه را درآمد قابل تصرف می گویند.
- نرخ بیکاری: اصطلاحی متداول در رسانه ها که عبارت است از نسبت افرادی که شغلی ندارند و جویای کار هستند به کل جمعیت. بیکاری به ۲ نوع بیکاری اصطکاکی (ناشی از پویایی بازار) و بیکاری ساختاری (ناشی از تحول در فناوری) تقسیم بندی می شود.
- عرضه کل: ارزش ریالی کل کالاها و خدمات تولید شده در بازار می باشد.
- میل متوسط به پس انداز: میل متوسط به پس انداز (APS) در واقع سهمی از درآمد است که به طور متوسط صرف پس انداز می شود.
- میل نهایی به پس انداز: میل نهایی به پس انداز (MPS) در واقع نشان گر این واقعیت است که به ازای هر واحد افزایش در درآمد، چه مقدار از آن، پس انداز و ذخیره می شود.
- سیاست انبساطی: عبارت است از سیاست مالی که دولت با افزایش مخارج یا کاهش مالیات ها در دستور کار قرار می دهد و موجب افزایش تقاضا کالا و خدمات در جامعه می شود.
- نرخ تنزیل مجدد: اصطلاحی که بسیار در رسانه ها می شنویم. در واقع نرخ تنزیل مجدد، نرخ بهره ای است که توسط بانک مرکزی وضع می شود و اسناد اوراق بهادار مدت دار بانک ها را تنزیل کرده و در مقابل، به بانک ها وام می دهد. نرخ تنزیل مجدد چه کاری می کند؟ ابزاری است برای کنترل حجم عرضه پول توسط بانک مرکزی. این امر در عملیات بانکی و سیاست های مالی دولت های جهان مرسوم است. نرخ تنزیل مجدد می تواند جریان نقدینگی در کشور را دستخوش تغییر کرده و اعتبارات بانک ها را کاهش یا افزایش دهد.
- اوراق قرضه: اسنادی که ارزش اسمی ثابت دارد و صاحبش، می تواند در بازه های زمانی مشخص، سود آن را دریافت کند. در پایان زمان تعیین شده اوراق قرضه، کل بهای اسمی سند به دارنده اوراق، پرداخت می شود.
- شاخص کل بورس: شاخص کل بورس، یک نماد است برای سنجش بازدهی ناشی از تغییرات قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس و فرا بورس. البته در ایران، رشد شاخص کل معمولا تناسبی با رشد قیمت سهام شرکت های مشمول شاخص کل ندارد. با این حال، معمولا، میانگین موزون همه شرکت ها، سطح شاخص کل را مشخص می کند. شاخص کل بورس ایران در پایان فروردین ۹۸ بیش از ۱۹۳ هزار واحد بود.
- مدل: مجموعه ای از متغیرها که دارای رابطه علت و معلول با همدیگر هستند و میتواند چندین تئوری را در بر بگیرد و شامل متغیرهای درون زا و برون زا می باشند.
- سال پایه: سالی است که در آن، اقتصاد دچار تغییرات زیاد و یا شوک نشده باشد. در نیم قرن اخیر، سال های ۱۳۵۳، ۱۳۶۱، ۱۳۶۹ و ۱۳۷۶ به عنوان سال پایه در نظر گرفته شده است.
- شاخص ضمنی قیمت: نسبت تولید ناخالص ملی به قیمت جاری (GNP n) و تولید ناخالص ملی به قیمت ثابت (GNP r) است.
- رشد اقتصادی: رشد اقتصادی که اصطلاح مطرح در رسانه ها و تحلیل ها می باشد، با فرمول زیر محاسبه می شود.
منابع :
rayeshmand.ir
tahlileghtesadi.com
lawyersnjurists.com
economicshelp.org