فرهنگ لغات مدیریت استراتژیک
لغتنامه انگلیسی به فارسی
فرهنگ واژگان
Term | Definition |
---|---|
Alternative Futures | آيندههاي بديل، از نگاه بسياري، مفهوم محوري آيندهپژوهي به شمار ميرود. اين باور که افراد، گروهها و فرهنگها در مسيري از پيش مقدر، به سوي آيندهايواحد و يگانه قرار ندارند، بلکه با به کارگيري قوايآيندهنگري و تصميمگيري خود، ميتوانند آيندهاي را ازميان گستره وسيعي از مسيرهاي منتج به آينده وپيامدهاي آن برگزينند. دانشنامه آيندهپژوهي، اسلاتر، مرکز آيندهپژوهي علوم و فناوريهاي دفاعي، جلد اول کلیک ها: 1366 Synonyms: آینده های بدیل |
Alternative Technologies | فناوری های بدیل کلیک ها: 1326 Synonyms: فناوری های بدیل,تکنولوژی های بدیل |
Assumption based Planning | برنامه ریزی بر پای مفروضات «برنامهريزی بر پایهي فرض» ابزاری است که ميتوان به کمک آن «برنامههای پابرجا » و انطباق پذیر تهیه کرد. به بیان دیگر هدف از کاربرد برنامهريزی بر پایهي فرض، کاهش تعداد «شگفتیهای اجتناب پذیر » است. برنامهريزی بر پایهي فرض را باید ابزاری دانست که "پس از" برنامهريزی بهکار ميرود. در واقع باید پیشاپیش یک برنامه تدوین شده باشد تا بتوان فرض های مهم با عدم قطعیت بالای آن را شناسايی کرد. مشخصا قصد اصلی این است که ریسکهای ناشی از فرض ها بهتر مدیریت شوند (Dewar, 2002). کلیک ها: 1214 Synonyms: برنامه ریزی بر پای مفروضات |
Backcasting | پس نگری کلیک ها: 1246 Synonyms: پس نگری |
Cross Impact Matrix | يک ابزار استاندارد آيندهانديشي است که براي برآوردمجموع تأثيرات حوزهاي از روندها و رويدادها به کار گرفتهميشود. فهرستي که ممکن است شامل 10 متغيرباشد، در قسمت بالا و سمت چپ يک ماتريس، بهصورت عمودي و افقي درج ميشوند. هر روند يا رويداديتحت تأثير ساير روندها يا رويدادهاي متناظر که در ستونو يا سطرهاي ديگر هستند، قرار مي گيرد. با استفاده ازيک سيستم ساده نمرهدهي ميتوان به استحکامروابط تعاملي ميان آن ها پيبرد. هر متغير (روندها يارويدادها) بر خودش داراي تأثير نيست. در نتيجه قطر اينماتريس خالي ميماند. به اين ترتيب دامنهي تأثيرپذيريهر متغير به وسيله جمع اعداد آن سطر به دستميآيد. نتايج نهايي به عنوان شاخصي براي سنجشاين که کدام نيروها تشويقکننده (مشوقها) و کدامنيروها بازدارنده (بازدارندهها) هستند، استفاده ميشود. دانشنامه آيندهپژوهي، اسلاتر، مرکز آيندهپژوهي علوم و فناوريهاي دفاعي، جلد اول کلیک ها: 1092 Synonyms: ماتريس آثار برگذر |
Decision making | تصمیمگیری,تصمیم گیری سطوح تصمیم گیری : سطح یک : تصمیم من ( مدیر ارشد) بدون کمک شما ( منظور کارکنان است ). سطح دو : تصمیم من با کمک شما. سطح سه : تصمیم ما. سطح چهار : تصمیم شما با کمک من. سطح پنج : تصمیم شما بدون کمک من. کلیک ها: 434 Synonyms: تصمیمگیری,تصمیم گیری |
Delphi Method | روش دلفی کلیک ها: 1104 Synonyms: روش دلفی |
Desired Future | آينده مطلوب کلیک ها: 1037 Synonyms: آينده مطلوب |
Driving Force | نیروهای پیشران کلیک ها: 1169 Synonyms: نیروهای پیشران |
experts Panel | پنل خبرگان کلیک ها: 1105 Synonyms: پنل خبرگان,پانل خبرگان |
Foresight | آینده نگاری کلیک ها: 2856 Synonyms: آینده نگاری |
Futures study | آینده پژوهی کلیک ها: 1021 Synonyms: آینده پژوهی |
management tasks | تعاریف بسیار زیادی برای وظایف مدیریت ارائه شده است، یکی از جامع ترین این تعاریف در ذیل آمده است : اصطلاح (POSDCORB) برای اولین بار توسط لوتر گیولیک و لیندال ارویک مطرح شد. (POSDCORB) در واقع لغت با مفهوم خاصی نیست، بلکه از کنار هم قرار گرفتن یک سری از حروف لاتین که اول یک سری وظایف مدیران می باشد تشکیل شده است. به بیان دیگرلوتر گیولیک و لیندال ارویک که یکی از دانشمندان معاصر علوم اداری می باشد، وظایف مدیر را در اصطلاح لاتین (POSDCORB) خلاصه می کند. این اصطلاح معنی خاصی ندارد و تنها برای کمک به حافظه وضع گردیده است. بنابر طبقه بندی گیولیک حروف لاتین اصطلاح نامبرده معرف وظایف مدیران به شرح زیر است: - Planning ( برنامه ریزی ): برنامه ریزی در واقع شالوده ی مدیریت می باشد و شامل پیش بینی عملیات اساسی و تعیین طرق اجرای آن به منظور تامین هدف سازمان است. ٢- Organizing ( سازماندهی ): سازمان دهی در واقع بیان گر ساز وکار های هماهنگی است که مشخص می کند چه کسی به چه کسی باید گزارش دهد. در واقع شامل تعیین حدود اختیارات است که طبق آن وظایف از هم تفکیک می شوند. ٣- Staffing ( کارگزینی ): کارگزینی و امور مترتب بر آن که شامل استخدام و کارآموزی و همچنین تامین شرایط مساعد کار و سایر موارد است یکی از مهمترین وظایف مدیران می باشد. ۴- Directing ( فرماندهی ): فرماندهی یکی از وظایف مدیران می باشد که شامل عمل مداوم اخذ تصمیم های خاص یا کلی و صدور دستور به منظور هدایت و رهبری سازمان است. وحدت فرماندهی نیز یکی از اصول چهارده گانه ی هنری فایول می باشد. ۵- Coordinating ( هماهنگی ): شامل عمل مهم تطبیق وظایف مشاغل مختلف سازمان به منظور تحقق یافتن هدف مطلوب می باشد. هماهنگی دارای یک سری فنون و ساز و کارهای خاص است که در یادداشت های مختلف مدیریتی بدان اشاره شده است. ۶- Reporting ( ارتباطات ): ارتباطات یه عنوان وظیفه ای که انتقال دهنده ی پیام ها، گزارشات، دستورات و … می باشد یکی از مهمترین موارد مطروحه در نظریه ی گیولیک است. در واقع به معنای آنکه مجری کسانی را که در برابر آنها مسئول است از جریان پیشرفت امور آگاه می سازد. گزارش دهنده باید در اثر مطالعات ، تحقیق و بازرسی از جریان پیشرفت امور آگاه باشد. ٧- Budgeting ( بودجه بندی ): بودجه بندی یکی از مهمترین وظایف مدیریت در نظریه ی گیولیک است که شامل تنظیم طرح مالی عواید و مخارج سازمان و نظارت بر اجرای آن می باشد. بودجه بندی شامل انواع و تکنیک های مختلف است که در کتب بودجه ریزی مطرح گردیده است. کلیک ها: 3836 Synonyms: وظایف مدیریت |
Observatory | دیده بانی کلیک ها: 919 Synonyms: دیده بانی,دیدبانی |
Patent | پتنت,حقوق مالکیت معنوی کلیک ها: 1071 Synonyms: پتنت,حقوق مالکیت معنوی |