چرخه OODA در آینده پژوهی چیست ؟
در آیندهپژوهی، روش OODA (که مخفف Observe, Orient, Decide, Act است)، یک چرخه چهار مرحلهای برای تصمیمگیری در محیطهای پر از عدم قطعیت و سرعت بالاست. این روش توسط تحلیلگر نظامی آمریکایی، جان بوید (John Boyd)، توسعه داده شد و اگرچه ریشه در مسائل نظامی دارد، اما به یک ابزار قدرتمند در آیندهپژوهی و تفکر استراتژیک تبدیل شده است.

مراحل چرخه OODA در آیندهپژوهی
چرخه OODA به یک هلدینگ مانند آلفا کمک میکند تا به جای واکنشهای کند و منفعل، به سرعت به تغییرات محیطی پاسخ دهد. این چرخه شامل مراحل زیر است:
۱. مشاهده (Observe)
این مرحله شامل جمعآوری اطلاعات و دادهها از محیط کلان است. در آیندهپژوهی، این مرحله با رصد سیگنالهای ضعیف، روندهای نوظهور و مگاترندها از طریق ابزارهای پایش رسانهای و پایگاههای داده انجام میشود. هدف، درک جامع و بهموقع از وضعیت فعلی و تغییرات در حال وقوع است.
۲. جهتدهی (Orient)
این مهمترین مرحله چرخه است و به معنای تحلیل و تفسیر اطلاعات جمعآوریشده است. در این مرحله، دادههای خام به دانش و فهم تبدیل میشوند. هلدینگ آلفا باید اطلاعات را بر اساس مدلهای ذهنی، ارزشها و تجربیات گذشته خود تحلیل کند. در این مرحله، سؤالات کلیدی مطرح میشود: "چرا این سیگنالها در حال ظهور هستند؟" و "این روندها چه معنایی برای کسبوکار ما دارند؟" .
۳. تصمیمگیری (Decide)
بر اساس درک و بینش حاصل از مرحله جهتدهی، یک تصمیم استراتژیک گرفته میشود. این تصمیم ممکن است شامل ورود به یک بازار جدید، خروج از یک سرمایهگذاری پرریسک، یا تغییر در استراتژی زنجیره تأمین باشد. تصمیم باید سریع و متناسب با اطلاعات دریافتی باشد.
۴. اقدام (Act)
در این مرحله، تصمیم به عمل تبدیل میشود. استراتژیها و برنامهها اجرا میشوند. مهم است که اقدام به سرعت و قاطعانه انجام شود. نتیجه این اقدام، دوباره به عنوان یک داده جدید به مرحله "مشاهده" بازمیگردد و چرخه از نو آغاز میشود.
مزایای روش OODA در آیندهپژوهی
-
سرعت در تصمیمگیری: چرخه OODA بر سرعت عمل تأکید دارد و به سازمانها کمک میکند تا قبل از رقبا، به تغییرات محیطی واکنش نشان دهند.
-
انعطافپذیری: این روش به سازمانها اجازه میدهد تا با جمعآوری اطلاعات جدید، استراتژیهای خود را به صورت مداوم تنظیم و اصلاح کنند.
-
تطابق با عدم قطعیت: چرخه OODA ماهیت تکرارشونده دارد و به سازمان کمک میکند تا در محیطهای پر از عدم قطعیت، به جای برنامهریزیهای طولانیمدت و سفتوسخت، به صورت پویا عمل کند.
مثال کاربردی OODA در صنعت لوازم خانگی
۱. مشاهده (Observe)
تیم تحقیق و توسعه و بازاریابی شرکت الف، به صورت مداوم محیط کسبوکار را رصد میکند. آنها متوجه چند سیگنال میشوند:
-
روندهای نوظهور: گزارشهای تحقیقات بازار نشان میدهد که تعداد خانوارهایی که به دنبال یخچالهای هوشمند هستند، به صورت نمایی در حال افزایش است.
-
سیگنالهای ضعیف: در یک نمایشگاه فناوری، یک شرکت رقیب به صورت غیررسمی از پتنت جدیدی برای یک یخچال با قابلیت اسکن مواد غذایی صحبت میکند.
-
دادههای مالی: دادههای داخلی شرکت نشان میدهد که فروش یخچالهای سنتی در سه ماه گذشته به ثبات رسیده است.
۲. جهتدهی (Orient)
تیم شرکت الف، این اطلاعات را تحلیل میکند. آنها به این نتیجه میرسند که ظهور یخچالهای هوشمند یک روند موقتی نیست، بلکه یک نیروی محرک کلیدی است که آینده صنعت را تغییر خواهد داد. آنها مدل ذهنی خود را اصلاح میکنند: "ما یک شرکت تولیدکننده یخچال سنتی نیستیم، بلکه یک شرکت راهحلهای آشپزخانه هوشمند هستیم."
-
تحلیل ریسک: آنها میفهمند که اگر به سرعت اقدام نکنند، نه تنها سهم بازار را از دست میدهند، بلکه ممکن است توسط رقبای چابکتر از میدان خارج شوند.

۳. تصمیمگیری (Decide)
بر اساس تحلیلهای انجامشده، تیم مدیریت یک تصمیم استراتژیک میگیرد: به جای تنها اضافه کردن یک ویژگی هوشمند به محصول فعلی، آنها تصمیم به توسعه یک پلتفرم جامع آشپزخانه هوشمند میگیرند. این تصمیم شامل سرمایهگذاری سنگین در تحقیق و توسعه و همکاری با یک شرکت نرمافزاری میشود.
۴. اقدام (Act)
شرکت الف تصمیم خود را اجرا میکند. آنها یک تیم میانرشتهای تشکیل میدهند، با یک شرکت فناوری قرارداد میبندند و توسعه اولین نسل یخچال هوشمند خود را با قابلیت تشخیص و پیشنهاد دستور غذا آغاز میکنند. آنها این محصول جدید را با کمپین بازاریابی جدیدی با شعار "آینده آشپزخانهها از همینجا شروع میشود" به بازار عرضه میکنند.
نتیجه این چرخه، این است که شرکت الف به جای اینکه یک شرکت واکنشگرا باشد (پس از ورود رقیب به بازار)، یک شرکت پیشفعال میشود و خود به یک نوآور در بازار تبدیل میشود.