

نسل های بازاریابی
بازاریابی از همان روزی که اجداد ما، محصولات مختلف خود را با هم مبادله می کردند وجود داشته اما درست از یک قرن پیش بوده که این موضوع به طور مرسوم و علمی، مورد بررسی قرار گرفته است.
- توضیحات
- نویسنده: مهدی خسروی
- بازدید: 85

برنامه ریزی کمپین دیجیتال مارکتینگ
یکی از حوزه هایی که مارکترها به آموزش و مشاوره در آن نیاز دارند، فرآیند تهیه و رشد یک برنامه ریزی کمپین دیجیتال مارکتینگ است. هدف این مطلب ارائه یک ساختار امتحان شده و قابل اطمینان جهت انجام این کار برای افرادی است که وظیفه تهیه یک برنامه منسجم را بر عهده دارند.
چیزی که اغلب در تعاملات خود با شرکت ها می بینیم این است که برنامه مستندی که بتوانند به آن اشاره کنند و بگویند “این برنامه دیجیتال مارکتینگ ما است ” ندارند. غرض از برنامه مارکتینگ برای هر سازمانی این است که شما را در فرآیند تحقیق و بیان روشن اهداف برنامه های دیجیتال تان، در کنار هدف گیری دقیق شخصیت های دیجیتال و انتخاب روشمند کانال ها و روش استفاده از آن ها، باقدرت هر چه تمام تر هدایت کند.
مهم ترین ابعاد یک برنامه ریزی کمپین دیجیتال مارکتینگ
اما مهم ترین ابعاد یک برنامه دیجیتال مارکتینگ کدم اند؟ ما صدها جنبه را موردبررسی قراردادیم و مؤثرترین آن ها را انتخاب کردیم که در ادامه مشاهده می کنید:
آنالیز اولیه بازار برای محصولات یا خدمات (بررسی بازار، ارزیابی واقع بینانه عملکرد شما در این فضا و آنالیز رقابتی)
بیان روشن اهداف کسب و کار از برنامه دیجیتال مارکتینگ – مثلاً آگاهی از برند، افزایش فروش، افزایش جذب مشتری، کاهش هزینه به ازای مخاطب راغب (cost per lead)، کاهش هزینه به ازای جذب مشتری (cost per acquisition of customers) – همه این ها اهداف استانداردی برای کسب و کارها هستند، اما به خودی خود راهی برای پیاده سازی از طریق دیجیتال پیش پای شما قرار نمی دهند. به همین دلیل باید پا را فراتر گذاشته، بررسی عمیق تری انجام دهید و از جنبه دیجیتال به این اهداف بپردازید.
مرحله بعد، تفکیک این اهداف کسب و کار به اهداف دیجیتال است. به عنوان مثال، “افزایش فروش ” را انتخاب می کنیم؛ اگر بخواهید آن را به یک هدف دیجیتال منسجم تبدیل کنید، چیزی شبیه به این خواهد شد: افزایش نرخ تبدیل در وب سایت، کاهش ترک سبد خرید در فرآیند ثبت خرید و پرداخت، افزایش میانگین مقدار سفارش و مواردی از این قبیل. سپس می توانید شروع به اتخاذ تصمیم هایی کنید که منتج به این “اهداف دیجیتال ” می شوند. اهداف دیجیتال به برنامه شما جهت می دهند.
پس از تعیین اهداف، می توانید شاخص های اصلی عملکرد (KPI) که با این اهداف دیجیتال تطابق دارند را تعریف کنید –مثلاً برای کاهش نرخ ترک سبد خرید، KPI دیجیتال باید نرخ هدف ترک سبدی باشد که در نرم افزار آنالیز شما ردیابی شده که تعداد کاربرانی که به قیف فروش وارد می شوند (روند خرید را به مرحله ثبت نهایی و پرداخت می رسانند) و درنهایت به انتهای آن می رسند (ثبت خرید و پرداخت را به اتمام می رسانند) را دنبال می کند.
در این مرحله می توانید شروع به پیش بینی چند هدف KPI جزئی نمایید. به عنوان نمونه، افزایش نرخ تبدیل از ۱ به ۱.۵% یا افزایش اندازه سفارش از ۴۵ به ۵۵ پوند. پس ازآن برنامه دیجیتال شما این می شود که چگونه با استفاده از کانال های دیجیتال، این اهداف و پیش بینی ها را عملاً محقق می کنید.
پس از تعیین اهداف کسب و کار، اهداف دیجیتال، KPI و افراد هدف، می توانید شروع به گسترده تر کردن راهبرد خود کنید که بخش اصلی این کار، تقسیم بندی واضح مخاطبان است: یعنی شخصیت های غنی (از مخاطب هدف) ایجاد کنید. منظور از غنی این است که باید کاملاً شرح و بسط داده شوند. شما باید مسائلی را که به عنوان یک کسب و کار برای انواع مشخصی از شخصیت ها حل می کنید، نیازهای (عاطفی، سبک زندگی، اطلاعاتی) آن ها درجایی که به بخش دیجیتال ارتباط پیدا می کنند، ترجیحات رسانه ای و برداشت هایی که از شما به عنوان برند یا کسب و کار دارند را بیان کنید. هنگامی که مخاطب هدف خود را تعریف می کنید تا جایی که می توانید به جزئیات بپردازید. هنگامی که ارتباط خود را با آن ها آغاز کنید، این کار بسیار برای شما ارزشمند واقع خواهد شد.
سپس برای هر یک از این شخصیت ها، یک گزاره ارزش (Value Proposition) واضح برای کسب و کار خود تهیه کنید و به روشنی توضیح دهید که چگونه به آن ها ارتباط پیدا می کند. منظور این است که به وضوح بیان کنید و به این سؤال پاسخ دهید که “اگر من یکی از مشتریان ایده آل شما باشم، چرا باید بجای خرید از رقبای شما، از شما خرید کنم؟”
پس از اینکه شخصیت های موردنظر خود را شناسایی کردید، می توانید بر اساس نیازهای اطلاعاتی و موقعیتی و همچنین رفتارهای دیجیتال آن ها، درست ترین و مناسب ترین کانال های دیجیتال را برای هدف گذاری موردبررسی و تحقیق قرار دهید.
در این مرحله، وارد جزئیات بیشتری از راهبرد خود برای کانال های دیجیتال –سئو، PPC )تبلیغات پرداخت به ازای کلیک(، تبلیغات دیداری، ایمیل، تبلیغات اجتماعی، همکاری در فروش، موبایل و …- می شوید. ما در این بخش مؤکدا توصیه می کنیم راه حل های تاکتیکی خود را به این بخش ها تفکیک کنید: دسترسی به مخاطب، جذب مخاطب، حفظ مشتری یا مواردی از این قبیل. کانال های دیجیتال را به چرخه فروش/خریدار پیوند دهید.
و سرانجام، نحوه سنجش و اندازه گیری همه این موارد را تعیین کنید. شما باید برای هر یک از این کانال ها یک چارچوب سنجش واضح و روشن داشته باشید که به واسطه آن بتوانید تأثیرگذاری هر یک از آن ها را موردسنجش قرار داده و یک ماتریس از اصلی ترین شاخص ها تهیه کنید. این ماتریس نشان می دهد که در مسیر رسیدن به اهداف خود قرار دارید یا خیر. به علاوه، باید برنامه ای نیز برای اصلاحات داشته باشید تا درصورتی که از مسیر خارج شدید آن را به کار ببندید.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 514

دیجیتال برندینگ چیست؟
با ایجاد و گسترش دیجیتال؛ مفهوم دیجیتال برندینگ شکل گرفت. برندینگ و هویت سازی برند با گسترش دیجیتال، بستری به نام برندینگ دیجیتال پیدا کرد.
ایجاد یک برند از زمان های قدیم مورد توجه بسیاری از شرکت ها بوده است؛ به طوری که اولین قدم برای بازاریابی محصولات خود را ایجاد یک برند معتبر می دانستند. برند یا همان مارک بیان کننده کیفیت و اصالت یک کالا می باشد و وقتی نام آن برند برده می شود تمامی افراد به یاد یک کالای خاص می افتند.
مسئله اصلی در برندینگ ایجاد حس اعتماد در بین مشتری های آن برند است؛ به همین دلیل است که آن برند هر محصولی تولید نماید، از طرف مشتریانش مورد استقبال قرار می گیرد. البته نوآوری و عملکردی متفاوت را نمی توان از سوی یک برند معتبر نادیده گرفت.
یک برند می تواند تصمیم گیری را با معرفی امکانات و ویژگی های محصول خود برای مشتری راحت تر نماید. ایجاد یک برند معتبر وظیفه مدیران یک سازمان است که با کمک یک نماد، طرح یا نام بتوانند محصولات شرکت خود را به طوری خاص و متمایز معرفی نمایند.
شما بعنوان یک مدیر سازمانی باید برای فعالیت هر چه مفیدتر در حوزه برندینگ با متخصصان این حوزه مشورت کنید. مشاوران "امپریال" با تجربه درخشان در حوزه برندینگ و بخصوص برندینگ دیجیتال، آماده خدمت رسانی به برندهای مختلف هستند.
در این مبحث ابتدا به مفهوم برندینگ خواهیم پرداخت و سپس برندینگ دیجیتال را مورد بررسی قرار می دهیم.
برندینگ؛ یک بازاریابی قدرتمند
شما با کمک یک برند می توانید به راحتی با ذهن مشتریان خود رابطه برقرار کرده و به سرعت آن ها را مجاب به خرید نمایید. ایجاد برندینگ، یک بازاریابی قدرتمند است که در رأس همه بازاریابی ها قرار می گیرد. شما در برندینگ سعی خواهید کرد که حس خوبی از یک نام خاص در ذهن مخاطبان خود القاء نمایید و به آن برند ارزش و مقام بالایی در جامعه ببخشید.
برند ها دائماً در فکر ایجاد یک طرح جدید با نام برند خود می باشند تا از میان مشتریان خود تا جایی که می توانند مشتریان وفادار ایجاد کنند.
در این میان نباید برندسازی و برندینگ با هم اشتباه گرفته شوند.
در واقع برندسازی به تمامی فعالیت هایی گفته می شود که هویت برند را می سازد اما برندینگ به ذهنیتی گفته می شود که از یک برند در ذهن ها تداعی می شود.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 527

رپورتاژ آگهی چیست؟
رپورتاژ آگهی به خبر تبلیغاتی گفته می شود که با هدف توسعه و ایجاد آگاهی برند و کسب و کار در سایت های معتبر خبری منتشر می گردد.رپورتاژ یکی از بهترین روش های برند سازی و تبلیغاتی اینترنتی است.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 537

قوانینی که در تولید محتوا باید رعایت شود
ممکن است وبسایتی را برای برندتان راه انداخته باشید و هنوز نمیدانید که باید چه محتوایی را در آن قرار دهید، چه فکری پشت سر متنتان باشد، از کجا شروع کنید و…
این موضوع فقط در مورد محتوای وبسایت نیست و در خیلی از جنبههای دیگر یک کسب و کار (مثل بنر تبلیغاتی، بروشور و…) هم صدق میکند.
راهکار چیست؟
بهترین کار در وهله اول این است که این 5 قانون کپی رایتینگ را بدانید و مهمتر از آن، رعایت کنید!
این 5 اصل، یک سری اصول کلی و استراتژیکتر را به شما میگویند.
بسیار خب، از قانون اول شروع میکنیم:
قانون اول: مخاطب را دریابید!
هیچ کس کاری به این ندارد که شما چه میکنید و چه میفروشید و… (مگر این که لامبورگینی باشید!)
هرکس تنها یک چیز برایش مهم است و آن، منافعیست که از محصول یا خدماتتان عایدش میشود. از خودتان بپرسید که:
- چه فایدهای برای طرف خواهید داشت؟
- چه سودی را به او خواهید رساند؟
- واقعا چرا باید به حرفتان گوش دهد؟
- به چه چیزی احتیاج دارد؟
- چه چیزی او را خوشحال میکند؟
- و… (هر آن چه شما را به مخاطب و درک نیازش نزدیک کند)
قانون دوم: 80-20
در 80 درصد حرفتان، “مشتری” را مخاطب قرار دهید و 20 درصد (حداکثر!) از خودتان حرف بزنید.
به عبارتی، به ازای هر 8 باری که از کلمات “تو” و “شما” استفاده کردید، نهایتا 2 بار از کلمه “من” و “ما” استفاده کنید.
نگویید “من خوبم، محصولم بهتر!”، بگویید “ای مشتری، تو می توانی این فایده را ببری، این برد را میتوانی داشته باشی، این سود را میتوانی به دست بیاوری” و…
قانون سوم: قانون K.I.S.S
انقدر ساده که احمقها هم بفهمند! (Keep It Simple Stupid)، معنی این روش این است که لطفا انقدر از کلمات تخصصی و قلمبه سلمبه استفاده نکنید! نمیخواهید که مخاطب را گیج کنید، او بالاخره باید بفهمد که چه میگویید تا بتواند تصمیم بگیرد.
حال که می خواهید سادهاش کنید، این را هم در نظر بگیرید که نباید با یک سری کلمات اضافی مانند “خیلی”، “فوق العاده”، “واقعا” و… متنتان را بی خودی چاق کنید و مخاطب را از فهمیدن اصل نکته دور کنید.
قانون چهارم: قانون قلم قرمز
ویراستارها معمولا یک خودکار قرمز در دستشان میگیرند و مطلب نهایی نویسنده را بازبینی میکنند و آنچه را که بیخودی اضافهاست، خط میزنند.
شما هم، چنین کنید! از اول متنتان را بخوانید و حدودا 30% را پاک کنید.
خیال خودتان را راحت کنید که اطلاعات اضافی به مخاطب ندادهاید و خیلی کوتاه و سریع، همه چیز را به او گفتهاید.
قانون پنجم: قانون SLAP
متنتان باید این کارها را به ترتیب، با مخاطبتان بکند:
- متوقف شود (Stop)
- ببیند / بشنود (Listen / Look)
- اقدام کند / واکنش نشان دهد (Act)
- بخرد (Purchase)
به مخاطب التماس نکنید که از شما خرید کند.
به نوعی، یک گوشهای بنشینید و کاری کنید که او با گذشتن از این 5 مرحله، خواسته شما را محقق کند.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 553

راهکارهای موثر برای حضور تجاری در شبکههای اجتماعی
بازاریابی رسانههای اجتماعی؟؟ کاری ندارد که! یک فیسبوک و یک اینستاگرام و یک توییتر راه میاندازیم و عکسهای محصولاتمان را در آن میگذاریم!
خیلیها تصورشان از فعالیت کاری در شبکههای اجتماعی و حتی دیجیتال مارکتینگ همین طور است!
لابد هم توقع دارند که مردم، موبایل به دست منتظرشان بنشینند که پستی بگذارند و آنها هم سریع بروند تا محصول معرفی شده را بخرند و با به اشتراک گذاری پست، دوستانشان را هم در این راستا مطلع سازند!!
خودمانیم؛ مردم چه در تلوزیون و چه در خیابان و هر جای دیگر که میروند، تا دلتان بخواهد تبلیغات از صدها برند مختلف میبینند و حداقل توقعشان این است که در شبکههای “اجتماعی” از دست این نوع آگهیها راحت باشند!
پس در شبکههای اجتماعی چکار کنیم؟
پاسخ این است که در شبکههای اجتماعی، “اجتماعی” باشید و فعالیتهایی را انجام بدهید که مردم دوست دارند ببینند و بشنوند و لایک کنند و به اشتراک بگذارند.
از طرفی شما هم میتوانید با زیر نظر گرفتن واکنشهای آنها نسبت به فعالیتهایتان، درک مناسبی از مخاطبان خود داشته باشید و بهتر بتوانید به نیازهایشان پاسخ بدهید.
چگونه؟
برای شما 14 ایده آوردهایم. بدون شک رعایت کردن آنها به شما کمک بزرگی میکند تا از شبکههای اجتماعی موفقیتهای بزرگی را نصیب برندتان کنید. با Modir TV و «بخش اول 14 ایده برای بهترین بودن در شبکههای اجتماعی» همراه باشید:
ایده 1: ببینید، بشنوید و تاثیر بگذارید
شبکههای اجتماعی دو خبر خیلی خوب به شما میدهند:
- نظرات مردم را بشنوید: میتوانید راحتتر از هر روش دیگری، متوجه بشوید که مردم درباره برند شما چه میگویند.
آیا از برندتان راضی هستند؟ نیستند؟ از شما خرید میکنند؟ یا نه، رقیبتان را ترجیح میدهند؟ چرا رقیبتان را ترجیح میدهند؟ - نظرات مردم را عوض کنید: میتوانید با داشتن برنامهای مناسب، بر روی این تصمیمات و نظرات و … تاثیر بگذارید.
مردم در شبکههای اجتماعی و به طور کلی اینترنت، بسیار جدیتر از قبل شدهاند. خیلی چیزها را از همان اینترنت بشنوند برایشان کافیست. باور نمیکنید؟ سری به اینستاگرام بزنید و از یک پیج پرطرفدار بخواهید که بنویسد: “خنده دنداننما باعث جذب جنس مخالف تا 38% میشود”، از فردا نصف مخاطبان این شکلی میشوند: (D:)
همیشه به یاد داشته باشید که در این بسترها، فعالیتی هدفمند و مستمر داشته باشید:
- شبکههای اجتماعی بزرگ (مثل فیسبوک، اینستاگرام، کانالها و گروههای تلگرام و…)
- تالارهای گفت و گو (Forums)
- وبلاگهای پربازدید (که خوب کامنت میگیرند.)
- سایتهای خبری (هم میتوانید ریپورتاژ خبری بدهید و هم میتوانید در کامنتها در کنار مردم باشید.)
- اگر کالایی دارید که مثلا در دیجیکالا، بامیلو یا هر فروشگاه دیگری ارائه میشود، کامنتها را فراموش نکنید (البته جواب درست و صحیح را به مردم بدهید!)
- و…
ایده 2: اجازه دهید خود مشتریان برای شما تبلیغ کنند
حتما دیدهاید که بعضیها در شبکههای اجتماعی (و به خصوص اینستاگرام) پستی میگذارند که کپشن آن “یه روز خوب با دوستام” است و آن بالا، گوشه سمت چپ عکس، نوشته شده که: “رستوران X”
بله! بسیاری از کاربران دوست دارند هر جا که بروند، لوکیشن خود را هم ثبت کنند و بگویند که ما فلان جا بودهایم.
خب چرا شما از این روش (که هزینهای هم برایتان ندارد) استفاده نکنید؟
موقعیتتان را در Google Map ثبت کنید
کافیست تا موقعیت خودتان را در نقشه گوگل ثبت کنید و اگر توانستید؛ بعد از این که شخصی، پستی با لوکیشن شما را در صفحهاش گذاشت، بروید و از او در کامنت تشکر کنید (یا هر نظر دوستانه دیگری که به ذهنتان میآید کامنت کنید).
مطمئن باشید دوستان آن شخص، نام شما را در لوکیشن میبینند و حداقلش این است که در موردش کنجکاو میشوند و چه بسا این کنجکاوی به خرید منجر شد!
ایده 3: مشتریان خود را در توییتر پیدا کنید
توییتر واقعا محیط و آدمهای جالبی دارد. کاری کنید که در توییتر، فضایی برای تبادل و گپ و گفت در مورد شما و خدماتتان به وجود بیاید.
مثلا طوری شود که اگر کسی عبارت “رستوران در تهران” را جست و جو کرد؛ سر از گپ و گفتهای مشتریان شما و حتی شما و کارمندانتان درباره خدماتتان دربیاورد.
از هشتگهای مهم و پرطرفدار استفاده کنید
کار جالبی که میتوانید بکنید این است که بروید یک هشتگ را سرچ کنید و به توییتهای مردم (که آن هشتگ) را دارد پاسخهای جالب توجهشان را بدهید.
ایده 4: هشتگ را دریابید!
هشتگها را خیلیهایمان میشناسیم. 3 نکته مفیدی که در مورد هشتگها میتوانیم برای شما بگوییم این است که:
- حتما هشتگ مخصوص به برند خودتان را داشته باشید (ترجیحا این هشتگ، خاص باشد؛ برای مثال ما باید علاوه بر #مدیر که خیلیها استفاده میکنند، #ModirTV را نیز استفاده کنیم که خاص خودمان است.)
- از هشتگهای مرتبط و پرطرفدار استفاده کنید (میتوانید آنها را در وبسایت HashAtItببیند.)
- از هشتگهای پرطرفدار مقطعی استفاده کنید (مثلا یک دفعه میبینید که #انتخابات یا #یورو_2016 رونق گرفت. آنها را شناسایی کنید و از فرصت استفاده کنید.)
لازم به گفتن نیست که استفاده درست از هشتگها چقدر خوب میتواند برای شما مخاطب جلب کند (البته به شرطی که پستتان مرتبط با آن هشتگ باشد!)
ایده 5: با مشتری صحبت کنید
درست است که نمیشود همیشه پاسخ همهی مخاطبان را داد؛ اما از طرفی هم نباید اجازه دهید صفحه شبکه اجتماعی شما مانند یک موزهی ساکت باشد. میتوانید:
- مخاطب را به چالش بکشید.
- از او نظرسنجی کنید.
- ببینید در کدام شهر است.
- در کدام قشر اجتماعی قرار میگیرد؟
- درآمدش چقدر است؟
- و حتی اجازه دهید به شما بگوید که اطلاعاتتان به درد نمیخورد!
مشتری ساکت، مرگ کسب و کار است. همواره پذیرای انتقادات و حرفهای مردم باشید.
ایده 6: بینظمی ممنوع!
اطلاعاتتان را دستهبندی کنید! جدولهای منظمی را از تمام نظرات، مثبت و منفی بودن، تعداد لایکها، بازخوردها، نظرسنجیها و… در یک فایل دستهبندی و منظم داشته باشید تا بتوانید با یک نگاه متوجه روند کار خود شوید.
ایده 7: این مدل بینظمی هم ممنوع!!
چندین حساب کاربری در شبکههای اجتماعی دارید؟ مسلما مدیریت همهی آنها با هم، کار پیچیده و کلافهکنندهای خواهد بود.
میتوانید برای مدیریت این تعداد زیاد صفحات از وب سایت Onlypult برای اینستاگرام و Kukuبرای سایر شبکهها (منجمله تلگرام) کمک بگیرید.
ایده 8: شبکه اجتماعی خودتان را داشته باشید
منظورمان این نیست که شبکه اجتماعی بزرگی مانند فیسبوک را خریداری یا راهاندازی کنید!
وبسایتهایی (مانند Pushup.com) هستند که اجازه میدهند تا یک محوطه مجازی را از یک شبکه مجازی در اختیار بگیرید و برای مخاطبانتان، مطلب و اطلاعات آماده کنید.
چه فایدهای دارد؟؟
با این کار، شما علاوه بر اطلاعرسانی، میتوانید تحقیقات جامعه شناسی مفیدی را از مخاطبانتان داشته باشید و قدمهای بعدیتان را در فعالیتهای دیجیتال مارکتینگ خود، با پشتوانهای محکمتر بردارید.
نکته مهمی که باز هم تاکید میکنیم این است که حتی نظرات منفی را بخوانید و تحمل کنید!
ایده 9: از جاده خاکی دور شوید!
گاها پیش آمده که یک برند، در بازاریابی رسانههای اجتماعی خود، کمپینهایی را راه میاندازد که هیچ گونه ازتباطی با اهدافش ندارد.
همیشه به یاد داشته باشید که کمپینهای تبلیغاتی شما، بالاخره باید به یک نحوی، مخاطبان را با برند شما درگیر کند.
دقت کنید که منظور ما این نیست که بیایید و فقط محصولاتتان را در شبکههای اجتماعیتان تبلیغ کنید! خیر.
بلکه باید هرگونه فعالیتی را که انجام میدهید، همگی در راستای اهداف تبلیغاتیتان باشد و به عبارتی دیگر، از مسیر اصلی خارج نشوید!
ایده 10: به زبان مشتری صحبت کنید
مخاطبتان چه مطلبی را دوست دارد بشنود؟
چند سالش است؟
چه فرهنگی دارد؟
از کدام شهر و کشور است؟
ادبیات و لحن نوشتن تبلیغات (Copywriting) مهمترین بحث ارتباطی بین چشم و ذهن مخاطب است. هر آن چه را که در شبکههای اجتماعیتان مینویسید، باید با هماهنگ با سلیقه مخاطب باشد.
برای مثال لوازم کودک میفروشید، لحن جدی و به شدت کتابی، اصلا مناسب نیست! برای تعامل بهتر با این گونه مخاطبان بهتر است از لحنی خودمانیتر و حتی گاهی بچهگانه استفاده کنید.
ایده 11: هم راستگو باشید و هم خلاق
درباره علم و فن نوشتن متنهای تبلیغاتی در ایده قبلی (دهم) صحبت کردیم؛ اما بحث خلاقیت و صداقت در کنار هم نکته مهم دیگریست.
- خلاقیت: طوری بنویسید که مخاطب حس کند کتاب تازهای را در دست گرفته و حوصلهاش سرنرود. تازه و جدید بنویسید.
- صداقت: شاید مهمترین فاکتوریست که نبودن آن مانند سیل، مشتریان شما را نه تنها از بین میبرد، بلکه آنها را به منتقدانی دلشکسته و تبلیغکنندگانی منفی تبدیل میکند.
ایده 12: یک بازی راه بیندازید!
بگذارید مخاطبان و مشتری های شما بازی کنند!
مثلا یک مسابقه Dubsmash برگزار کنید و به بهترین ویدیو جایزه بدهید.
کمپین لامبورگینی (Lamborghini)
صفحه اینستاگرام لامبورگینی، یک بار مسابقهای راه انداخت که از مخاطبان صفحه خود میخواست که از هر مدل لامبورگینی که دوست داشتند یک نقاشی بکشند؛ آن را در اینستاگرامشان پست کنند و یک هشتگ خاص برای آن بگذارند.
جایزه این مسابقه این بود که بهترین نقاشی در پیج اصلی لامبورگینی شات میشد و میلیونها نفر آن را میدیدند (خب شما میتوانید علاوه بر شات، یک جایزه دیگر هم بدهید!).
اینگونه مسابقات، یک صمیمیت قوی را بین مردم و برندتان به وجود میآورد.
ایده 13: آموزش بدهید
به مخاطبانتان آموزش بدهید. مثلا:
- اگر رستوران هستید، تهیه یک ژله خاص را آموزش دهید.
- اگر فروشگاه لوازم دیجیتال هستید، ترفندهای iOS یا اندروید را آموزش بدهید.
- اگر فروشنده لباس هستید، به مخاطبان آموزش بدهید که چگونه یک تیپ زیبا با ترکیب رنگ آبی و طوسی داشته باشند.
البته همهی اینها مثال بود! شما میتوانید با توجه به کسب و کارتان یک موضوع جذاب را آموزش بدهید و همان طور که در بخش اول 14 ایده برای بهترین بودن در شبکههای اجتماعیگفتیم، هشتگها را در بیابید!
ایده 14: لطفا مرموز نباشید!
در دسترس باشید. نه به این معنا که شماره موبایل شخصیتان را در پروفایلتان قراردهید!
فقط کاری کنید که مخاطب برای پیدا کردنتان سختی نکشد و مجبور نشود کلی بگردد تا مثلا وبسایتتان را پیدا کند.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 480

بازاریابی رسانههای اجتماعی (Social Media Marketing)
از وقتی فیسبوک آمد، شبکههای اجتماعی روز به روز محبوبتر شدند و اعضای آن را اگر قبلا فقط نوجوانان و جوانان تشکیل میدادند، حالا دیگر از همه سنها و جنسیتها و فرهنگها و سلیقهها میبینیم که حداقل در یکی از این شبکهها عضو هستند. این جاست که کم کم مفهومی به نام بازاریابی رسانههای اجتماعی آمد؛ به این معنا که:
بازاریابی رسانههای اجتماعی، یکی از روشهای بازاریابی آنلاین است که ما سعی میکنیم تا با حضور فعال در آنها، مخاطب را با برند خودمان درگیر کنیم؛ برخی از اهداف بازاریابیمان را تحقق بخشیم؛ بازدید وبسایتمان را افزایش دهیم؛ و یا وضعیت سئو وبسایتمان را بهبود بخشیم.
از اصلیترین اهداف فعالیت ما در رسانههای اجتماعی این است که محتوایی تولید کنیم که برای مخاطب جذاب باشد و حتی الامکان آن را در صفحه شخصی خودش به اشتراک بگذارد و با این کار بتوانیم این دو مورد را افزایش دهیم:
- آگاهی از برندمان
- دسترسی مخاطب (Customer Reach)
SMO یا بهینهسازی رسانههای اجتماعی (Social Media Optimization)
SMO، یکی از اصلیترین بخشهای بازاریابی رسانههای اجتماعیست. شبیه سئو (SEO) یا همان بهینهسازی وب سایت برای موتورهای جست و جوست. در این روش ما سعی میکنیم تا از طریق یک سری اقدامات، مخاطبانی هدفمند را به سمت صفحاتمان روانه کنیم.
بهینهسازی رسانههای اجتماعی به دو روش انجامپذیر است:
- از طریق محتوای سایت: از طریق مقالاتمان به صفحات اجتماعیمان لینک بدهیم، دکمههای اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی برای هر مقاله قرار دهیم، و در بخشهای مختلف سایتمان، از مخاطب بخواهیم که ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کند.
- تولید پست و هشتگ: محتوای مناسب (پست+توییت+ویدیو و…) و با هشتگهای مرتبط با کسب و کارمان را به طور مداوم تولید کنیم.
سوء تفاهم: برخی میگویند هشتگ زدن کاری بیدلیل است و برای مثال هیچکس نمیآید #بازاریابی_اینترنتی یا #دکوراسیون_داخلی را جست و جو کند تا بخواهد ما را بیابد.
اشتباه نکنید! شما (لزوما) این هشتگها را برای دیده شدن در نتایج نمیزنید!
ببینید، فرض کنید شما در اینستاگرام، پیجی راجع به آشپزی دارید. اگر هشتگهای مربوط به آشپزی را بزنید، و مقداری هم طرفدار برای خودتان داشته باشید؛ به احتمال زیاد، اینستاگرام شما را به دیگر اشخاصی که دیگر پیجهای آشپزی را دنبال و لایک میکنند، معرفی خواهد کرد (حالا یا در بخش جست و جو یا هر جای دیگر).
یا مثلا هشتگ زدن در گوگل پلاس برای سئوی سایتتان بسیار مفید است و…
بازاریابی رسانههای اجتماعی، نوعی CRM
بازاریابی رسانههای اجتماعی کمکتان میکند تا ارتباط بهتری را با مخاطبانتان برقرار کنید.
- مشتری خواهد توانست در این رسانهها با شما صحبت کند.
- کامنت بزند و جواب دریافت کند.
- میتواند صدایش را به گوش شما برساند.
- احساس خواهد کرد که کسانی هستند که صدایش را بشنوند و او را درک کنند.
- می تواند با هشتگ شما، پستی انتقادی یا تشکرآمیز منتشر کند.
این شاخه از دیجیتال مارکتینگ، یعنی بازاریابی رسانههای اجتماعی به شما کمک میکند که مشتریان فعلی و بالقوه خودتان را بهتر بررسی کنید؛ چون شما با آنها در ارتباطی نزدیکتر از قبل هستید!
در رسانههای اجتماعی چه کار کنیم؟
بعد از این که تصمیم گرفتید تا در رسانههای اجتماعی فعالیت کنید باید:
- اهداف خود را از حضور در این رسانهها شفافسازی کنید..
- استراتژی خود را برای حضور در این عرصه تدوین کنید.
- رسانههای مدنظرتان را انتخاب کنید؛ فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام و… (این مقاله میتواند مفید باشد: «6 امپراطور قدرتمند شبکههای اجتماعی در 2016»)
- وقت اجرا کردن است! میتوانید از این مقاله شروع کنید: «14 ایده جالب که به کسب و کار شما کمک میکند تا در شبکههای اجتماعی بهترین باشید! – بخش اول»
برنامه شما برای حضور در رسانههای اجتماعی چیست؟
اگر دوست داشته باشید میتوانید نحوه فعالیت ما را در شبکههای تلگرام، اینستاگرام و لینکدینمشاهده کنید!
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 558

چگونه محتوایی بنویسیم که خوانده شود
خدا می داند روزی چند تا کمپین، ایمیل، دعوت نامه، خبرنامه، سالنامه، گذرنامه (!) و… توسط شرکت ها برای مردم ارسال می شود و خیلی هایشان هم واقعا کمپین های خوبی هستند و به درد مخاطب می خورند؛ اما…
هیچکس آن ها را باز نمی کند تا بخواند!
آیا شما هم با این مشکل رو به رو شده اید؟ با هزار زحمت، یک کمپین، قرعه کشی و… را طراحی کرده اید، کلی هم هزینه می کنید و بودجه خوبی را هم برای اطلاع رسانی صرف می کنید ولی بخش عمده ای از مخاطبان تان اصلا محتوایتان را نمی خوانند.
خب چرا باید این طور شود؟ چگونه محتوایی بنویسیم که خوانده شود؟ جواب را در این مقاله به شما خواهم گفت.
قبل از هر چیزی این نکته را بدانید که خلق یک محتوای تاثیرگذار، طوری که مخاطب انگیزه خواندنش را داشته باشد اصلا کار سختی نیست. آن قدرها هم قرار نیست شاخ غول بشکنید (!) یا ذهن مخاطب را هیپنوتیزم کنید!
کافی ست تا چند نکته ای را که خیلیها رعایت نمی کنند، شما رعایت کنید تا از محتوایتان استقبال شود.
این شما و این 6 نکته، گام، راهکار یا هرچیز دیگر که اسمش باشد و شما باید رعایتش کنید!
1) محتوایی که دردی از مخاطب دوا کند!
متاسفانه اگر در ذهن خودتان نتوانید نیازهای مخاطب و راه های پاسخ گویی به آن را شناسایی کنید، هیچکس حاضر نیست تا محتوایتان را بخواند یا ببیند. از خودتان بپرسید که:
- چه افرادی را در برنامهی خود هدف قرار داده اید؟
- آن ها چه مشکل یا مشکلاتی دارند؟
- چرا پیشنهاد شما برای آن شخص می تواند مفید باشد؟
- چگونه می توانید محتوایی تهیه کنید که به درد مخاطب بخورد!
برای مثال خود شما که در حال خواندن این متن هستید یک “نیاز” دارید و آن این است که می خواهید بدانید چگونه چنین محتوایی (که متناسب با نیاز مخاطب باشد) را باید طراحی کنید و من هم باید سعی کنم تا به این نیاز شما پاسخی مناسب دهم، پس با من همراه باشید!!
2) یک عنوان خیلی خوب و جذاب انتخاب کنید
شما می توانید یک پیشنهاد، جشنواره یا هر چیز فوق العاده دیگری را آماده کرده و با انتخاب یک عنوان نامناسب برای آن، ارزشش را به صفر برسانید!!
هنوز هم بسیاری از مردم از جلد یک کتاب، محتوایش را قضاوت می کنند و تصمیم به خرید یا عدم خرید آن می کنند!
بله! فقط از روی جلد کتاب! عنوان و طراحی آن!
اگر عنوان پیشنهاد تان زیاد دلچسب نباشد هیچ کس تمایل به باز کردن ایمیل تان یا عضو شدن در کمپین تان نخواهد بود.
چند مثال برای انتخاب عنوان مناسب برای کمپین:
- یلدای شگفت انگیز – دیجی کالا: از 28 آذر تا 3 دی امسال، بیشتر محصولات دیجی کالا با تخفیف های بی سابقه ای عرضه شد.
- جمعه سیاه (Blackfriday) – بامیلو: در یک آخر هفته ی خاص، بامیلو بیشتر اجناسش را با تخفیف های عجیب و غریبی (تا 70 درصد) عرضه کرد.
- نوروز نود و گنج – پین تا پین: در این کمپین، از مخاطبان می خواستند تا در یک ویزارد گرافیکی در وب سایت پین تا پین، سلیقه شان را برای سفر نوروزی امسالشان اعلام کنند تا پین تا پین به آن ها یک برنامه سفر بدهد. به برندگان هم سکه طلا می دادند.
- گل یا پوچ، بدون پوچ – زود فود: از مشتریان می خواستند که بعد از سفارش غذا، از یک باکسی که شبیه کندو عسل بود، یک خانه را کلیک کنند و کد خریدشان را در آن وارد کنند؛ بسته به شانسشان از یک آیفون 6s تا حداقل یک بن تخفیف برای خرید از زودفود جایزه می گرفتند.
- خوش خطی برازنده شماست! – همراه اول: در این کمپین، همراه اول تعداد زیادی سیم کارت رُند را به مشتریان عرضه کرد.
اگر کمپین دیگری را می شناسید که عنوان جالبی داشته، حتما در بخش نظرات عنوان کنید!
3) از اصطلاحات خاص و حرفه ای کسب و کارتان استفاده نکنید!
هیچکس تمایلی به این جور اصطلاحات ندارد!
نه من نه شما حوصله ی درک و هضم یک سری اصطلاحات تخصصی خشک را نداریم و بیشتر دوست داریم تا به زبان خودمان با ما صحبت کنند. زبانی قابل درک که بتواند اشتیاقی را در ما به وجود آورد.
4) بهترین غذاها در بهترین ظرف ها سِرو می شوند!
خلاق بودن بسیار جالب است؛ اما قبل از این که خلاقیت به خرج دهید ببینید در ابتدا از چه قالبیبرای ارائه پیشنهادات تان می توانید استفاده کنید.
غذای خوشمزه تان را در چه ظرفی می خواهید به مشتری بدهید؟
به پیشنهاد ما بهترین گزینه ها برای شما که بخواهید پیشنهادهایتان را در قالبش پیاده سازی کنید این ها می باشند:
- کتاب الکترونیکی یا راهنماهای مختلف
- ارائه (مثلا پاورپوینت)
- تحقیقات و گزارشات
- بسته های ساک یا چمدان مانند
- سمینارهای آنلاین
- دموی محصول یا خدمات تان
- و…
حال می توانید پیشنهادات و اطلاع رسانی ها و… خودتان را در قالب های فوق و به شکلی جذب کننده و متناسب با ذوق مخاطبان تان به مرحله اجرا درآورید (مثلا برای این کار از یک گرافیست خوب، یک نویسنده خوب و یک برنامه نویس خوب استفاده کنید) و آن را در قالب ایمیل یا Landing Page (صفحه فرود) یک کمپین تبلیغاتی یا هر بستر رسانه ای دیگری به مخاطبان خاص خود به نمایش بگذارید.
5) به روز باشید
بهترین راه برای این که اعتماد را در میان مشتریان از بین ببرید این است که مثلا یک e-book از سال 2001 برای آن ها ارسال کنید!
آن را کنار بزنید! هر چیزی را که می خواهید برای مخاطبان تان بفرستید، به روز کنید!
گاهی کمی اصلاح برای این کار کافی ست تا بتوانید آن چه را که می خواهید به نمایش بگذارید، جدید کنید.
در واقع شما می خواهید در مورد چیزی صحبت کنید که مشتریان شما، “امروز” درباره آن صحبت می کنند و دغدغه اش را دارند، دقت کنید که “امروز”! نه دیروز و نه یک سال پیش!
این یک فرصت عالی برای شماست تا برای مثال بتوانید عنوان محتواها و کمپین های قدیمی تان را تغییر داده و یک عنوان جلب کننده نظر که بتواند محتوای درونی ایمیل یا کمپین تان را احیا کند، تهیه کنید.
6) از اشتباهات تان درس بگیرید
آنالیز خیلی مهم است. بدون نگاه کردن به آمار و ارقام چگونه می خواهید بفهمید که موفق عمل کرده اید یا خیر؟
می توانید از یک سری نرم افزار های مربوط به بازاریابی درون گرا (Inbound Marketing) برای تحلیل کمپین های تان و نتایجی که از آن گرفته اید استفاده کنید.
چه بخواهید از نرم افزارهای مربوطه استفاده کنید و چه از روش های مخصوص خودتان، در هر صورت این کار لازم است؛ تحلیل کنید! بررسی کنید! خودتان را بسنجید! تا بتوانید نقاط قوت و ضعف تان را شناسایی کرده و برای نوبت بعدی بهتر عمل کنید!
ضمنا، نکته ای که باید مدنظر داشته این است که حتما اصول سئو را در نوشتارتان رعایت کنید. با این کار می توانید از طریق موتورهای جست و جو نیز برای محتوای تان، ترافیک ارگانیک جذب کنید. مقاله سئو درون سایتی در این زمینه می تواند برای شما مفید باشد.
شما چه عنوانی را برای کمپین تان انتخاب کردید؟
آن را در چه قالبی و چگونه به مخاطبانتان معرفی کردید؟
با چه مشکلاتی رو به رو شدید؟ آیا از کمپین تان استقبال شد؟
خوش حال می شویم از نظرات تان بهره مند شویم، آن ها را با ما در میان بگذارید!
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 550

موبایل مارکتینگ
روزی 2 ساعت و 57 دقیقه، میانگین استفاده از موبایل در بین مردم آمریکاست. حالا این عدد در مورد مردم کشورمان چقدر است نمیدانیم (!) ولی کمی دور و بر خودمان را نگاه کنیم متوجه میشویم که بعید است از این عدد کمتر باشد!
برای بازاریابی موبایلی این است که:
بازاریابی موبایلی، به تمامی اقدامات بازاریابی میگویند که مخاطب را با استفاده از تلفن همراهش هدف میگیرند.
- بازاریابی موبایلی یکی از شاخههای بازاریابی دیجیتال است.
- تبلت، PSP (همان کنسول دستی پلیاستیشن) و PDA هم (در بحث ما) موبایل محسوب میشود.
مردم چگونه از تلفن همراه استفاده میکنند؟
طبق تحقیق ، مردم از تلفن همراهشان به این صورت استفاده میکنند:
- 74 درصد، با موبایلشان پیام متنی میدهند (SMS، تلگرام و…).
- 50 درصد، با موبایلشان اپلیکیشن دانلود میکنند (و خب بعد از دانلود، استفاده هم میکنند!).
- 49 درصد، از مرورگر (Browser) موبایلشان استفاده میکنند.
- 36 درصد از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند (دقت کنید که تلگرام را حساب نکرده است).
- 33 درصد، با موبایلشان بازی میکنند.
- 26 درصد، با موبایلشان موسیقی گوش میدهند.
نکته: در مورد 36 درصدی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند دقت کنید که تلگرام در خارج از ایران به اندازه ما محبوبیت ندارد و آنها بیشتر از واتساپ برای پیام رسانی استفاده میکنند که قاعدتا یک شبکهی اجتماعی محسوب نمیشود.
اصلیترین روشهای بازاریابی موبایلی
- تبلیغات پیامکی (SMS): یک سیمکارت ایرانسل بخرید، خودتان میفهمید تبلیغات پیامکی چیست!
- ارسال Notification به موبایل: به اپلیکیشنهای پرمخاطب پول میدهید تا برای مخاطبانشان یک نوتیفیکیشن ارسال کند (که محتوای این نوتیفیکشن، تبلیغ کالا، خدمات، وبسایت و… شماست).
- تبلیغات بنری موبایلی: بنرهایی در داخل اپلیکیشن برای مخاطبان اپ، به نمایش گذاشته میشود.
- تبلیغات ویدیویی موبایلی: از مخاطب تقاضا میشود که (مثلا) برای رفتن به مرحله بعد بازی، باید یک ویدیوی 8 ثانیهای را تماشا کند.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 561

سئوی برون سایتی یا Off-Site
در مقاله «» اشاره کردیم که همهی اقدامات لازم برای سئو به 2 دسته درون سایتی وبرون سایتی تقسیم میشوند.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 626

سئوی کلاه خاکستری (Gray Hat SEO)
سئوی کلاه خاکستری چیست؟ چرا از آن استفاده کنیم؟
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 593

سئوی کلاه سفید (White Hat SEO)
سئوی کلاه سفید چیست؟
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 584

سئوی کلاه سیاه (Black Hat SEO)
سادهترین تعریف سئوی کلاه سیاه میگوید:
سئوی کلاه سیاه یا Black Hat SEO به فعالیتهایی میگویند که شما برای سئوی وبسایتتان انجام میدهید، ولی این فعالیتها از نظر اصول و قوانین گوگل (و دیگر موتورهای جست و جو) غیر مجاز و نادرست است.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 566

آموزش سئوی درون سایتی (On Site SEO)
سئوی درون سایتی یا On-Site SEO را میتوان به سکوی نخست شما برای شروع پروسه بهینه سازی وب سایت (SEO) تشبیه کرد؛ در واقع همه چیز از سئوی درون سایتی شروع میشود.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 561

بیزینس مدل گوگل
بخش مشتریان
- کاربران اینترنت
- تبلیغکنندهها | آژانسهای تبلیغاتی
- اعضای شبکهی گوگل
- دارندگان تلفن همراه
- برنامهنویسها
- سرمایهگذاریها
ارتباط با مشتریان
- اتوماسیون (هرجا که ممکن است)
- فروش ویژه و اختصاصی برای مشتریان بزرگ
کانال توزیع
- (فروش + تیم پشتیبانی) در سطح جهان
- salesforce چند محصولی
ارزش پیشنهادی
- موتور جست و جو، Gmail و گوگلپلاس
- تبلیغات هدفمند با استفاده از Adwords (CPC)
- گسترش کمپینهای تبلیغاتی با استفاده از Adsense
- تبلیغات نمایشی | خدمات Mgmt
- سیستمهای عامل و پلتفرمها – اندروید، Chrome OS
- اپهای وب محور گوگل
فعالیتهای اصلی
- R&D – خلق محصولات جدید، بهبود محصولات کنونی
- مدیریت زیرساختهای عظیم IT
منابع اصلی
- دیتاسنترها
- IPها، برند
شرکای کلیدی
- شرکای توزیع
- اتحادیهی Open Handset
- OEMs برای سیستمهای کرومی (Chrome OS)
جریان درآمد
- جریان تبلیغاتی – وبسایتهای Google (com، یوتیوب، جیمیل و…)
- جریان تبلیغاتی – وبسایتها و اپهایی که تبلیغات CPC گوگل را قرار میدهند (با Adsense)
- رایگان
- فروش محصول برای سرمایهگذاریها
ساختار هزینهها
- هزینههای R&D (عمدتا بابت پرسنل)
- هزینههای جذب ترافیک
- S&M, G&A
- دیتاسنتر (هزینههای اجرایی آن)
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 512

نکاتی ضروری درباره Google Adwords
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 427

لندینگ پیج یا صفحه فرود چیست ؟ Landing Page
در طراحی یک کمپین، توجه به این نکته بسیار مهم است که مخاطب، «ما» را دنبال نمیکند؛ بلکه «پیام ما» و «جذابیت» حرفمان را دنبال میکند و بدون شک وقتی مخاطب را به یک صفحه لندینگپیج هدایت میکنیم، امکانات خیلی بیشتری داریم تا جلوهای جذابتر و حرفهایتر از پیام کمپینمان را برای مخاطب به نمایش بگذاریم.
صفحه فرود یا لندینگ پیج، یک صفحهی وب است که آن را به عنوان نقطهی فرود مخاطب به وبسایت، و یا به تعبیری دیگر، دروازهی ورود مخاطب به وبسایت میشناسیم. صفحهای از وبسایت، که مخاطب در آن فرود میآید.
مثالها:
به طور کلی، این طور به شما بگوییم که وقتی از مخاطب «دعوت» میکنید که به مهمانی شما (در وب سایتتان) بیاید، باید در یک «سالن پذیرایی» از او استقبال کنید.
- مثال 1: کمپینی راهاندازی کردهاید و برای این کمپین، تبلیغات بنری رفتهاید. مخاطب شما بعد از کلیک به کدام صفحه منتقل خواهد شد؟
- مثال 2: با زحمت فراوان، کلمه ی «تور دبی» را سئو کردهاید و رتبهی 2 نتایج گوگل هستید. مخاطب با کلیک بر نتیجهی وبسایت شما، با چه صفحهای و با چه مشخصات و ساختاری رو به رو خواهد شد؟
- مثال 3: برای یک کلمهی کلیدی خاص، تبلیغات گوگلی پیاده کردید.
- مثال 4: در کانال تلگرامتان برای یک رویداد خاص، تبلیغ کردهاید و در این تبلیغها میخواهید مخاطب را به وبسایتتان بکشانید! او را به کجا دعوت میکنید؟
- و…
چند مثال عینی از برندهای خودمان برایتان بزنیم:
دیجیکالا:
دیجیکالا یک مسابقهی رباتهای پرنده برگزار کرده است و برای این مسابقهی خود، تبلیغ هم کرده است. مخاطب با کلیک بر آن تبلیغ، لندینگ پیج زیر را میبیند:
از طریق لینک رو به رو میتوانید این لندینگ پیج را ببینید: «مسابقۀ حرفهای رباتهای پرندۀ حمل کالا»
Iran Talent:
Iran Talent در کمپین «حال خوب، برند خوب، کار خوب، درآمد خوب»، که در چندین وبسایت پربازدید تبلیغش را کرده بود، مخاطب را به این لندینگ پیج منتقل میکند:
برای دیدن این لندینگ پیج، لینک رو به رو را کلیک کنید: «رویای کار با برند محبوب»
لندینگ پیجمان باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
1- واکنشگرایی (Responsivity):
بالغ بر 3.5 ساعت در روز، میانگین میزان استفاده مردم از تلفنهای هوشمندشان است و بسیاری از آنها وبگردیشان را با همین تلفنها انجام میدهند.
اگر لندینگپیج، واکنشگرا نباشد، سهم زیادی از مخاطبان بالقوه به همین سادگی از دست خواهند رفت.
2- قابلیت اشتراکگذاری (Shareability):
- قرار دادن ابزارهای اشتراکگذاری: مخاطب باید بتواند با یک کلیک، محتوای لندینگپیج را در شبکههای اجتماعی مختلف و همچنین از طریق ایمیل، به اشتراک بگذارد.
- محتوای مخاطب پسند: با تولید محتوایی خلاقانه و جذاب برای مخاطب، در لندینگ پیج، به این صورت که کنجکاوی لازم را در مخاطب به وجود بیاورد و با سلیقهی او همخوانی داشته باشد، میتوانید احتمال به اشتراک گذاشته شدن پیام برندتان و نیز شرکت کردن مخاطب در کمپین خود را به مقدار بسیار محسوسی افزایش دهید.
3- باکس ایمیل (Email Box):
یک باکس ایمیل به همراه یک جملهی کوتاه، متفاوت و خلاقانه برای دعوت مخاطبان به وارد کردن ایمیلشان، اقدام مفیدیست که بعدها میتوان با ارسال خبرنامهها و اعمال سایر کمپینهایایمیل مارکتینگ، با کمترین هزینه، یکی از به صرفهترین فعالیتهای بازاریابی دیجیتال را برای شرکت خود انجام دهید.
4- بخش معرفی برندگان:
اگر در کمپین خود به برخی از افراد جایزه میدهید، برای جلب اعتماد بیشتر و جدی گرفتهتر شدن کمپین توسط مخاطبان، این بخش اهمیت زیادی دارد. این بخش میتواند در خود صفحهی لندینگپیج و یا در صفحهای مجزا (با گرفتن لینک از لندینگ پیج) طراحی شود که در آن، تصاویری از برندگان قرعه کشی در کنار جایزهشان دیده شود.
5- قابلیت بهروزسانی (Updatability):
صفحهی لندینگپیج باید قابلیت بهروزرسانی در صورت نیاز به اعمال هرگونه تغییرات را داشته باشد. قابلیت بهروزرسانی صفحه، (به خصوص در بخش معرفی برندگان) باید از جمله ویژگیهای لندینگ پیجی باشد که قرار است برای شما طراحی شود.
6- بهینهسازی محتوا (Content Optimising):
تولید محتوا به گونهای باید باشد که علاوه بر مخاطبپسند بودن و ایجاد انگیزه در مخاطب برای شرکت در کمپین؛ استانداردهای سئو را نیز، برای جذب ترافیک ارگانیک از وبسایت گوگل، رعایت کند.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 526

ویدئو مارکتینگ
- در سال 2019، 80% از محتوای وب سایت ها را ویدئو تشکیل خواهد داد (Hubspot).
- 45% از شرکت کنندگان در نظرسنجی Hubspot، حدود 1 ساعت و نیم در هفته را برای تماشای ویدیو در فیس بوک و یوتیوب صرف می کردند.
- متوسط کاربران اینترنت، 88% بیشتر در وب سایت های دارای ویدیو وقت صرف می کنند (Cisco).
- 59% از افراد، ویدیوهای کمتر از یک دقیقه را تماشا میکنند (Wistia).
- به طور متوسط روزانه 8 میلیارد ویدیو در فیس بوک و 10 میلیارد ویدیو در اسنپ چت دیده می شود و 95 میلیون تصویر در اینستاگرام پست می شود (Hubspot).
- بر اساس پژوهش Hubspot محتوای متنوع برای خوانندگان از محبوبیت بیشتری برخوردار است. در واقع محتوای سمعی از محتواهای نوشتاری و محتوای بصری (فیلم و تصاویر) از محتوای سمعی برای مخاطب جذاب تر است (Hubspot).
- 76% از کاربران گفته اند: ویدیوهای جالب و جذاب برندها را با دوستانشان به اشتراک می گذارند (Invodo).
- 65% از افراد، پس از دیدن ویدیو، از وبسایت بازدید کرده اند (Forbes).
- 75% از ترافیک اینترنت در سال 2017 متعلق به ویدیوها خواهد بود (com).
- 70% از بازاریابان حرفه ای، ویدیو را بهتر از هر رسانه ی دیگری دانسته اند (Marketing Profs).
- هر ساله 4 میلیارد و 600 میلیون ویدیو تبلیغاتی به صورت آنلاین تماشا می شود.به صورت آنلاین تماشا می شود (iStock).
- هر دقیقه 300 ساعت ویدیو در یوتیوب آپلود می شود (YouTube).
- در اینستاگرام عکس ها بیشتر از ویدیوها Engagement می گیرند. دلیل اصلی آن سرعت لود سریعتر آن ها نسبت به ویدیوها می باشد. حجم زیاد ویدیوها و سرعت اینترنت چالش های اصلی ویدیوها هستند (com).
- 92% از کاربران موبایل، ویدیوهایی که در موبایل تماشا می کنند را با دیگران به اشتراک می گذارند.
- تا سال 2018 نیمی از مردم دنیا اسمارت فون خواهند داشت (eMarketer).
- در حال حاضر نزدیک به 16 میلیون ایرانی از اینترنت موبایل استفاده می کنند (معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات).
- اینترنت موبایل تماشای ویدیوهای آنلاین در یوتیوب را 40 درصد افزایش داده است (YouTube).
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 543

مراحل تصمیمگیری مصرفکننده
فرایند تصمیمگیری مصرفکننده مسیری است که بر اساس آن مردم اطلاعاتی را جمعآوری کرده و مورد ارزیابی قرار میدهند و از بین کالاها، خدمات، سازمانها، مردم، مکانها و ایدههای مختلف تصمیمی اتخاذ میکنند. این مسیر شامل فرایند نامبرده شده و فاکتورهایی میشود که بر این فرایند تأثیرگذار است. فرایند تصمیمگیری مصرفکننده از اصول اولیه بازاریابیاست که شامل ۵ مرحله اساسی میشود. فاکتورهایی که بر فرایند تصمیمگیری مصرفکننده اثرگذار است خصوصیات جمعیتشناسی، اجتماعی و روانشناختی مصرفکننده میباشند.
محرک:
یک محرک نشانه یا اصرار مصمم به معنای تحریک کردن یک فرد به انجام یک کار است. یک محرک میتواند بهصورت هر یک از این موارد خودش را نشان دهد: اجتماعی، تجاری، غیرتجاری یا فیزیکی. یک مصرفکننده بالقوه ممکن است در برابر یکی یا تمامی این موارد از انواع محرک قرار بگیرد. اگر یک فرد بهاندازه کافی در این رابطه تحریکشده باشد، وی وارد مرحله بعدی در فرایند تصمیمگیری مصرفکننده میشود.
آگاهی از مشکل:
در طی دوره آگاهی از مشکل، مصرفکننده تشخیص میدهد که کالا، خدمت، سازمان، شخص یا ایده ممکن است یک مشکل در رابطه با یک کمبود علاقهای که به آن توجه نشده است را رفع کند. برخی از مصرفکنندهها در برابر نشان دادن عکسالعمل نسبت به علایق موردتوجه قرار نگرفته مردد هستند، چراکه همواره خطرات و ریسکهایی متوجه آنها است و قضاوت کردن در رابطه با مزایای حاصل از آنها ممکن است تا حدودی سخت باشد.
جستجوی اطلاعات:
جستجوی اطلاعات شامل فهرست کردن موارد جایگزین است که مشکل موردنظر را حل میکنند و شامل مشخص کردن خصوصیات هر یک از آنها هم میشود. جستجو میتواند بهصورت داخلی را خارجی انجام بپذیرد. همچنان که میزان ریسک افزایش پیدا میکند، حجم اطلاعاتی که مورد جستجو قرار میگیرد هم افزایش پیدا میکند. زمانی که جستجو اطلاعات کامل شد، باید در این رابطه تصمیم بگیریم که آیا علاقه یا کمبود احساس شده که به آن توجهی نداشتهایم با هیچیک از این جایگزین قابلرفع است یا خیر؟
ارزیابی موارد جایگزین:
موارد جایگزین بر اساس معیارهای مصرفکننده و اهمیت نسبی این معیارها مورد ارزیابی و قضاوت قرار میگیرند. سپس رتبهبندی شده و از بین آنها یک انتخاب انجام میپذیرد.
خرید:
عمل خرید شامل تبادل پول یا قولی مبنی بر پرداخت برای یک محصول، یا حمایت از مالکیت یک کالای مشخص، عملکرد یک خدمت مشخص و مواردی ازایندست میشود. تصمیمهای خریدی که در این مرحله باقی میمانند، حول محور محل خرید، شرایط و در دسترس بودن آنها قرار دارند.
اگر موارد فوق همگی قابلقبول باشند، مصرفکننده موردنظر اقدام به خرید میکند.
رفتار پس از خرید:
پسازاین مرحله، خریدار بهدفعات درگیر رفتار پس از خرید میشود. خرید کردن یکقلم کالا ممکن است به خرید یکقلم کالای دیگر منجر شود. ارزیابی مجدد خرید زمانی اتفاق میافتد که خریدار یا مصرفکننده عملکرد موارد جایگزین انتخابشده را برخلاف استانداردهای عملکرد ارزیابی کند. ناهماهنگی شناختی، موجب شک در این رابطه میشود که آیا تصمیم اتخاذشده درست صحیح بوده یا خیر، آیا میتوان تبعات این تصمیم خرید را از طریق پیگیری، تضمینهای ارائهشده و مواردی ازایندست کاهش داد یا خیر؟
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 529

معایب دیجیتال مارکتینگ
- مشکلات مربوط به اینترنت که خود باعث کند شدن کارهای فضای مجازی میگردد بنابراین عده ایی را از ورود به این فضا و کار با آن میترساند.
- عدم آشنایی بسیاری از مردم نسبت به کار با اینترنت و کامپیوتر. وابسطه بودن دیجیتال مارکتینگ به اینترنت و نرم افزار و سخت افزار به این افراد کمتر اجازه ورود با خیال راحت را میدهد.
- نگرانی و استرس افراد به دلیل آنکه کالا و خدمات ملموس نیستند و نمیتوانند آن ها را از نزدیک نظاره گر باشند.
- ترس از خراب بودن و آسیب دیدن محصولات به هنگام تحویل
- عدم اطمینان افراد برای پرداخت های آنلاین
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 550

مزایای دیجیتال مارکتینگ چیست؟
دنیای بازاریابی از حالت بازاریابی سنتی مانند تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردها، و ارسال نامه به دیجیتال مارکتینگ ( بازاریابی دیجیتال ) تغییر پیدا کرده است.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 540

تفاوت دیجیتال مارکتینگ با بازاریابی آنلاین چیست؟
بازاریابی دیجیتال یا همان دیجیتال مارکتینگ از تمام کانال های موجود در رسانه های دیجیتال برای دریافت اطلاعات به مشتریان استفاده می کند و تنها به اینترنت و فضای مجازی محدود نمی باشد.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 561

آیا استفاده از دیجیتال مارکتینگ برای همه کسب و کارها مناسب و مفید است؟
برای پاسخ به سوال بالا ابتدا تعریفی از انواع کسب و کارها را ارائه می کنیم و سپس نقش دیجیتال مارکتینگ را در هر یک از کسب و کارهای متفاوت بررسی خواهیم کرد.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 553

10 تفاوت بازاریابی دیجیتال و بازاریابی کلاسیک
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 583

ایمیل مارکتینگ
بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ (Email Marketing)، با استفاده از ابزاری ارتباطی به نام ایمیل، سعی دارد تا به تحکیم روابط برندها با مشتریانشان، افزایش فروش، افزایش Awareness، افزایش درگیری با برند و سایر اهداف ارتباطی بپردازد.
با توجه به هزینه پایین ایمیل مارکتینگ و سهولت نسبیِ بهکارگیری آن (به نسبت سایر روش های دیجیتال مارکتینگ)، این روش به سرعت به یکی از اصلیترین بخشهای برنامههای بازاریابی شرکتها و سازمانهای مختلف (به خصوص استارت آپها) تبدیل شد.
1- ایمیل مارکتینگ دقیقا چیست؟
ارسال ایمیل به مشتریان فعلی و مشتریان سابق و هر کس دیگری که خودش ایمیل خود را از یک راه مشخص به ما داده است، ایمیل مارکتینگ نامیده می شود. ایمیل مارکیتنگ می تواند با هدف فروش، برقراری ارتباط با مشتری برای فروش های آینده، حفظ مشتری و وفادار کردن وی انجام شود. بسته به میزان دانش فرد ارسال کننده، ایمیل می تواند صرفاً تبلیغاتی باشد، علمی- تبلیغاتی باشد، تفریحی-تبلیغاتی باشد.
اگر بخواهیم تعریف ایمیل مارکتینگ را به زبانی ساده بیان کنیم باید بگوییم که هر ایمیلی که محتوای آن به نحوی کالا یا خدمات شما را تبلیغ کند، یک تقاضا برای استخدام و جذب نیرو داشته باشد و یا هر حرکتی در راستای افزایش فروش شرکت تان داشته باشد می تواند در زمره ی ایمیل مارکتینگ قرار بگیرد.
هر زمان که خواستید اعتماد مشتریان تان و یا جلب توجه نسبت به برندتان را مدنظر داشته باشید می توانید بر روی ایمیل مارکتینگ حساب کنید!
2- ایمیل مارکتینگ چه فواید و کاربردهایی دارد؟
6 دلیل اصلی که ثابت می کند ایمیل مارکتینگ برای کسب و کارتان مفید است را از زبانComm100 بازگو می کنیم:
-
زمان و انرژی کم: به نسبت سودی که برایتان دارد به تلاش و صرف زمان بسیار کمی نیاز دارد.
-
شخصی سازی: بر خلاف تلویزیون، تبلیغات چاپی و بسیاری از رسانه های دیگر، شما می توانید ایمیل تان را هر طوری که خواستید، با هر اندازه، شامل هر چیزی و به صورت شخصی سازی شده با هر مخاطبی طراحی و ارسال کنید.
-
تفکیک مخاطبان: می توانید “مخاطبان یا مشتریان بالقوه” را از “مشتریان فعلی” به راحتی جدا کنید و برای هر کدام برنامه ای جداگانه داشته باشید!
مشتریان کنونیتان را وفادار کنید و مشتریان بالقوه را به خرید تشویق کنید.
آیا در تلوزیون یا بیلبورد می توانید این کار تفکیک را انجام دهید؟! مسلما نه!
-
فرکانس بالاتر در ارتباط با مخاطب: ایمیل مارکتینگ، به دلیل این که زمان کمی میگیرد و طراحی آن راحت است می تواند تناوب ارتباط شما را با مشتری زیاد کند.
مثلا شما با روش های دیگر تبلیغاتی ممکن است بتوانید ماهی یکبار یا هر دو هفته یکبار (با صرف هزینه مالی و زمانی زیاد) با مشتریان و مخاطبانتان ارتباط برقرار کنید، ولی در ایمیل مارکتینگ این کار را سریعتر، راحت تر و کم هزینه تر انجام می دهید.
-
اطلاع رسانی: با ایمیل مارکتینگ می توانید یکی از مراحل مهم فروش یعنی ایجاد آگاهی را از محصول یا خدمات یا برندتان به وجود آورید.
-
پشتیبانی از مشتری: با ایمیل مارکتینگ می توانید وفاداری خود را به مشتری نشان بدهید، می توانید در قالب ایمیل، خدمات پشتیبانی خود را به مشتری ارائه دهید.
3- در چه زمانی از ایمیل مارکتینگ استفاده کنیم؟
آمیت داس (Amit Das)، طراح UI و UX در Fab.com می گوید:
زمانی که تعدادی ایمیل از مخاطبان مختلفی از جمله مشتریان، بازدیدکنندگان وب سایت و دیگر اعضای خبرنامه تان دارید می توانید در زمان هایی مانند زیر به مخاطبان خود ایمیل بزنید:
-
سالگرد ها، جشن ها و مناسبت ها (کریسمس، پیروزی تیم فوتبال در جام جهانی، تولد مشتری تان و…)
-
زمانی که یک جشنواره تخفیف دارید (ارسال کد تخفیف به مخاطب)
-
زمانی که محصول یا خدمات جدیدی دارید (به اطلاع مشتری برسانید)
-
زمانی که امکانات جدیدی را به درگاه های ارتباطی تان با مشتری اضافه کرده اید (مثلا یک امکان جدید به اپلیکیشن تان افزوده اید یا در وب سایت تان چت باکسی برای گفتگو و مشاوره دادن به مشتریان مهیا کرده اید)
-
زمانی که مقاله مهمی را در وب سایت تان درج کرده اید.
-
زمانی که احساس می کنید به منظور آموزش راجع به موضوع خاصی باید به مخاطبان تان اطلاع رسانی کنید. (ارسال PDF، ویدیو و…)
-
زمانی که موعد پرداخت مشتری فرارسیده و باید برای مثال قسط ماهیانه اش را بپردازد.
-
زمانی که قرار است در یک نمایشگاه، همایش یا سمینار شرکت یا برگزار کنید. (ارسال دعوت نامه به مخاطب)
-
و هر زمان دیگری که امکاناتی برای آسودگی بیشتر مشتریان تان و یا جذب مشتریان بالقوه فراهم کرده اید می توانید از ایمیل مارکتینگ برای خبر دادن آن به مشتری استفاده کنید.
شرایط یک ایمیل مارکتینگ خوب
- کلیه ایمیلها به صندوق ورودی (INBOX) دریافت کنندگان وارد شود.
- . ایمیلها به روز و معتبر باشد و از طرق حساب شده جمع آوری شده باشد.
- زمان ارسال ایمیلها منطقی و در کوتاه ترین زمان ممکن ارسال شود.
- متن ارسالی واقعی و به دور از جنجال های تبلیغاتی بوده و شان مخاطب را در نظر بگیرد.
- دریافت کننده این اختیار را داشته باشد که خود را از لیست دریافت کنندگان خارج سازد.
- در متن ارسالی، آدرس سایت یا آدرسی برای رجوع بعدی کاربران در نظر گرفته شود . تا حد امکان آماری از میزان ارسال ها دیده شدن ها و مواردی از این دست به تبلیغ دهنده ارائه شود.
- امکان ارسال مجدد به همان آدرس ها برای یادآوری وجود داشته باشد.
- ایمیل ها طبقه بندی شده باشد.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 586

بازاریابی دیجیتال چیست؟
بازاریابی دیجیتال نوعی از بازاریابی است که از طریق کانالهای دیجیتال چه آنلاین و چه غیرآنلاین انجام میشود.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 624

مشکلات پیش روی بازاریابی دیجیتال
دیجیتال مارکتینگ هم مانند سایر روشهای دیگر دارای چالشهاییست. سه تا از مهمترین آنها را در این بخش میخوانیم:
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 624

یک استراتژی خوب برای بازاریابی محتوا چیست؟
شرکت ها بیشتر از قبل به دنبال انتشار محتوا هستند. آنها تصمیم می گیرند محتوای بیشتری تولید کنند تا بتوانند نیاز مشتریان احتمالی و مشتریان فعلی خود را برآورده سازند. قبل از اینکه بخواهید کورکورانه این فرضیه را قبول کنید باید نگاهی به فرایندهای موجود بیندازید تا مطمئن شوید زمانبندی ارسال نوشته در سایت می تواند شما را به اهداف کسب و کاریتان نزدیک تر کند. زمانی که می خواهید استراتژی خود را اجرا و برنامه ریزی کنید می توانید از بخش های کلیدی که در این مقاله بیان می شود استفاده نمایید. اما اول از همه باید تعریف بازاریابی محتوا را به خوبی بدانید.
بازاریابی محتوا چیست؟
بازاریابی محتوا یک روش بازاریابی است که شامل ایجاد و اشتراک اطلاعات ارزشمندی است که آموزنده، سرگرم کننده و جذاب است و می تواند احساسات مخاطب را تحریک کند. محتوا در انواع مختلفی همچون ویدئو، پست وبلاگ، پادکست؛ کتاب های الکترونیکی، خبرنامه ها، پیام های رسانه اجتماعی و سایر موارد تولید می شود.
با انتشار چنین محتوای ارزشمند، مفید ، مرتبط و تعاملی به صورت منظم و ارائه آن به مخاطبان مناسب می توانید برند خود را به یک منبع معتبر تبدیل کنید. در چنین شرایطی مشتریان زمانی که به اطلاعاتی نیاز داشته باشند به سمت سایت شما می آیند و در میان رقبا شما را انتخاب می کنند.
استراتژی بازاریابی محتوا در برابر استراتژی محتوا:
استراتژی بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا اغلب با همدیگر اشتباه گرفته می شوند. اگرچه این مورد با هم همپوشانی دارند اما مفاهیم متفاوتی هستند. بهتر است استراتژی بازاریابی محتوا را همانند یک تصویر بزرگ از چرایی کار بدانیم و استراتژی محتوا را به عنوان موضوعی بپنداریم که چگونگی تولید محتوا و نحوه استفاده از آن را توضیح می دهد.استراتژی بازاریابی محتوا به دنبال درک داستانی است که شرکت یا سازمان مورد نظر قصد بیان آن را دارد و به دنبال روش های مختلف برای تعامل مخاطبان است. استراتژی محتوا در مقابل، تاکتیک های موجود ا که برای ایجاد چنین محتوایی به کار می رود را به بخش های مختلف تقسیم می کند و محتوای ایجاد شده را ترویج می نماید و نتیجه آن را پیگیری می کند.
کنترل مشتریان:
روش های بازاریابی سنتی که در آن تداخلی در تصمیم گیری مشتری ایجاد می شد موثر نیست. زیرا همه افراد آگاهانه و ناخودآگاه پیام های نامرتبط را نادیده می گیرند و توجهی به آن نمی کنند. استراتژی مناسب استراتژی است که بتواند مشتری را در مسیری قرار دهد که ارزش های مناسب برای او فراهم گردد تا او را به انتخاب اطلاعات مناسب تشویق نماید. محتوای شخصی سازی شده و با ارزش می تواند به جذب مخاطب کمک کند.
اجزای تشکیل دهنده استراتژی بازاریابی محتوا:
خوب حالا که به خوبی می دانید بازاریابی محتوا چیست می توانید اجزای تشکیل دهنده استراتژی بازاریابی محتوا را به خوبی درک کنید. این اجزا عبارتند از:
• اهداف کسب وکار:
اولین مرحله ایجاد نتایجی است که دوست دارید به آن دست یابید. این اهداف باید به دقت ایجاد شود. موفقیتی که شما به دنبالش هستید دقیقا چگونه است؟ آیا همه افرادی که در شرکت حضور دارند با این بینش موافق هستند؟ این اهداف را به روشنی تعیین کنید و روش هایی را برای دستیابی به اهداف مشخص کنید.
• نظارت و بررسی رقبا:
در این مرحله باید لیستی از رقبای خود ایجاد کنید. این افراد محتوای خود را کجا منتشر می کنند؟ آنها چه نوع محتوایی را ترجیح می دهند؟ به روش های انتشار و مدت زمان آن توجه داشته باشید. در این شرایط قادر خواهید بود موضوعاتی که آنها پوشش می دهند را به دست آورید. به این موضوع توجه داشته باشید که آیا آنها بر روی محتوای طولانی مدت تمرکز دارند یا خیر. تا جایی که می توانید به جزییات فکر کنید.
• بررسی محتوا
دارایی هایی که در دسترس دارید را به خوبی شناسایی کنید. جزییات هر بخش از محتوا را در این بررسی قرار دهید. نوع رسانه های اجتماعی، کانال های بازاریابی، پرسوناهای مخاطبان را تعیین کنید. باید بدانید چه محتوایی عملکرد خوبی داشته است، چه محتوایی نیاز به آپدیت دارد و چه محتوایی می تواند بهبود یابد.
• پرسونای مشتریان:
لیست کاملی از پرسونای مشتریان فعلی و احتمالی را ایجاد کنید. علاقه مندی ها، ترس ها و تمایلات این افراد دقیقا چه چیزی است؟ چه چیزی باعث می شود این افراد به سمت سایت شما بازگردند؟
• موانع و فرصت ها:
باید قبل از ادامه کار به این موضوع توجه داشته باشید که چگونه می توانید چالش هایی همچون نبود منابع کافی، کیفیت ناپایدار، نبود کارمندان آموزش دیده،مدیریت نامناسب و رقابت شدید را هدف قرار دهید و بر آنها پیروز شوید.
• داستان برند:
داستان برند شما دقیقا همان چیزی است که قصد دارید با مخاطبان خود به اشتراک بگذارید. این داستان گزاره های ارزشی شما را تعریف می کند و روابط طولانی مدت مشتری با شرکت را مشخص می سازد. استراتژی بازاریابی محتوا باید به طور کامل با داستان برند همتراز باشد.
• اکوسیستم محتوا:
این گزینه برنامه رسانه اجتماعی پولی، اکتسابی و شخصی است. رسانه های شخصی وب سایت ها و سایر دارایی هایی است که در دسترس خود دارید. رسانه های اکتسابی به مواردی اطلاق می شود که برند شما در آن مورد اشاره قرار می گیرد. رسانه های پولی نیز شامل کشف محتوا یا پست های منتشر شده در رسانه هایی همچون فیس بوک است. باید محتوایی که قرار است در این رسانه ها توسعه یابد را ترسیم کنید. در این شرایط باید بتوانید اکوسیستم محتوا را به طور کلی ترسیم نمایید.
• برنامه توزیع محتوا:
تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید محتوای خود را به مخاطبان مورد نظر ارائه کنید. باید بدانید این افراد در حال حاضر محتوای شما را از چه مکان هایی به دست می آورند.مخاطبان شما دقیقا چه نوع محتوایی را دوست دارند. کانال هایی که بهترین نتیجه را دارد شناسایی کنید و همیشه رویکرد خود را به روزرسانی و اصلاح نمایید.
• اندازه گیری:
چگونه موفقیت خود را ارزیابی می کنید؟ KPI های مهم شما چه چیزهایی هستند؟ KPI های کوچک تری که شما را برای دستیابی به اهداف بزرگتر کمک می کند چه چیز هایی هستند؟ بازدید از صفحه، اشتراک، زمان سپری شده در سایت و سایر موارد می تواندبسیار مهم باشد اما مشترکین خبرنامه و فالوورها نیز باید مد نظر قرار گیرند زیرا برای ساخت مخاطبان ضروری هستند. سرنخ های اصلح، خرید ها و مشتریان با ارزش دقیقا همان چیزی است که شما برای بازگشت سرمایه گذاری خود به آن نیاز دارید.
• جعبه ابزار:
چه ابزارهایی را برای ایجاد محتوا مورد استفاده قرار می دهید؟ به عنوان مثال، ایا شرکت شما در حال حاضر از سیستم مدیریت محتوایی همچون وردپرس استفاده می کند؟ باید به خوبی تعیین کنید که محتوا توسط چه کسی باید نوشته شود. همچنین به یک نرم افزار آنالیتیکی خوب نیاز دارید تا بتواند هر بخش از محتوا را اندازه گیری و پیگیری نماید. گوگل آنالیتیکس همیشه بهترین گزینه بوده است اما شما می توانید از ابزارهای دیگری همچون Kissmetrics یا TrenDemon نیز استفاده کنید.
نتیجه گیری:
فکر می کنید تمامی موارد بیان شده به کار و انرژی زیادی نیاز دارد؟ قطعا همین طور است. اما صرف زمان و انرژی در این مرحله بسیار ارزشمند است زیرا می توانید استراتژی خود را تعیین کنید، اهداف را تعریف نمایید و قبل از شروع کار تاکتیک های خود را برنامه ریزی کنید. شرکت های زیادی هستند که تلاش می کنند روزانه محتوای زیادی را منتشر کنند بدون اینکه برنامه خاصی برای آن داشته باشند. وجود یک برنامه منظم و دقیق که در برگیرنده تمامی بخش های ذکر شده در بالاست می تواند تاثیر بیشتری بر روی فروش داشته باشد. اگر سهام داران کلیدی را در استراتژی بازاریابی محتوا درگیر نکرده اید بهتر است قبل از شروع اینکار را انجام دهید. تمامی قدرت خود را برای برقراری ارتباط با مدیریت، مهندسان، فناوری اطلاعات، مدیران محصول، کارمندان بخش حقوقی و سایر موارد به کار گیرید. مطمئن شوید که در این مسیر از تست و بررسی استفاده می کنید. نظارت مداوم باعث می شود تاثیر برند، آگاهی از برند ، فروش و سود بیشتر شود.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 503

10 مهارتی که بازاریابان اینترنتی باید داشته باشند
بازاریابان عالی از همان ابتدا با مهارت بازاریابی به دنیا نیامده اند.در این مقاله قصد داریم 10 مهارتی که بازاریابان آنلاین باید داشته باشند را مرور کنیم.
در دنیای بازاریابی اینترنتی ، همه چیز در حال تغییر است. هیچ منحنی در این مورد وجود ندارد. در این زمینه شاهد منحنی نمایی و شارپی هستیم که نشان دهنده موفقیت بازاریابی است. اکثریت قریب به اتفاق تاکتیک های بازاریابیبه خصوص آنهایی که در حوزه بازایابی داخلی ( بازاریابی رسانه اجتماعی و محتوا) وجود دارد بازگشت سرمایه زیادی ندارند.
کیفیت و اصل بودن، فاکتورهای بزرگی برای موفقیت محسوب می شوند اما زمان نیز در این موضوع مهم است. اگر بر روی موارد سنتی یا جلسات طوفان فکری اجباری تکیه شود، دستیابی به تمامی این موارد امکان پذیر نخواهد بود. خوب حالا سوال اینجاست که این بازاریابان باهوش به چه موارد دیگری نیاز دارند تا به موفقیت دست یابند؟
باهوش تنها یک کلمه است:
اول از همه باید بدانید که هیچ بازاریابی دارای استعداد ذاتی برای ایجاد کمپین های فوق العاده نیست.
برای برخی از افراد مهارت های خاصی به راحتی به دست می اید یا به صورت طبیعی در آن ها وجود دارد اما این موضوع بدین معنا نیست که سایر افراد نمی توانند چنین مهارت هایی را کسب کنند. هر بازاریاب متوسطی از طریق تمرین ، تکرار، آموزش می تواند به یک بازاریاب با هوش و نابغه تبدیل شود.
اگر شما نیز می خواهید کمپین های اینترنتی قدرتمندی ایجاد کنید و تاثیر زیادی در حوزه کاری خود داشته باشید باید مهارت های زیر را یاد بگیرید:
• آشنایی فنی دومین مهارت بازاریابان اینترنتی :
اول از همه باید اشنایی کافی با استراتژی هایی همچون سئو، طراحی سایت و تجربه کاربری داشته باشید. داشتن دانش تخصصی در این حوزه ها نیاز نیست اما باید اطلاعات کافی در این مورد داشته باشید تا بتوانید از آن در جلسات فکری و کاری خود استفاده نمایید. در چنین شرایطی تمامی استراتژی های شما به هم وصل خواهند بود و مزایای زیادی به همراه خواهند داشت.
• استعداد تحقیقات مهارت سوم بازاریابان اینترنتی:
تحقیقات، بنیان و اساس هر استراتژی بازاریابی است. شما نه تنها به پژوهش و تحقیق در مورد آخرین گرایش ها نیاز خواهید داشت بلکه باید بتوانید بازار هدف و رقبا را نیز مورد بررسی قرار دهید.دسترسی به اطلاعات اخیر و دانستن نحوه به کارگیری درست آن، یک موضوع کلیدی برای ایجاد فعالیت های بازاریابی موفق است.
• نویسندگی حرفه ای مهارت مهم بازاریابان اینترنتی:
اگر شما در حوزه بازاریابی محتوا کار کرده باشید به خوبی اهمیت نویسندگی حرفه ای را می دانید. شما باید بتوانید محتوای شخصی، تعاملی، منحصر به فرد و مهم بنویسید تا از برند حمایت کنید. اما علاوه بر این موارد، شما در تمامی مراحل به نویسندگی نیاز خواهید داشت. پس این موضوع را جدی بگیرید.
• مدیریت تیم و ارتباطات مهارت پنجم بازاریابان اینترنتی:
اگر یک کارآفرین تنها نباشید، بخشی از یک تیم بازاریابی خواهید بود که باید مدیریت شود. اینکه بدانید چگونه افراد و مسئولیت های آنان را مدیریت کنید و به طور موثر با آنها ارتباط داشته باشید بسیار مهم است. این موضوع به شما کمک می کند کمپین خود را به خوبی به پیش ببرید.
• مدیریت مشتریان و برآورد انتظارات مشتریان از مهارت های بازاریابان اینترنتی است:
به عنوان یک بازاریاب، مسئولیت دیگری نیز در شرکت دارید و آن هم مدیریت مشتریان است. تعادل برقرار کردن بین چیزی که مشتری می خواهد و چیزی که برای کمپین بهتر است بسیار مهم و ضروری است. اگر می خواهید موقعیت بهتری داشته باشید باید بدانید چگونه می توانید انتظارات مشتریان را برآورده کنید.
• تجزیه و تحلیل داده ها:
ایده های خوب از الهام و انگیزه به دست می ایند. بهترین روش برای به دست آوردن الهام و انگیزه این است که ببینید چه چیزی کارساز است و چه موردی نمی تواند زیاد موثر باشد. کمپین شما داده های متعددی دارد. این اطلاعات و داده ها می تواند به شما کمک کند در مقابل رقبای خود بایستید و با آنها مبارزه کنید. با استفاده از چنین اطلاعاتی میتوانید بفهمید دقیقا کار بعدی شما چیست و در اینده چه کاری باید انجام دهید. اگر بتوانید داده ها و اطلاعات موجود را به خوبی تجزیه و تحلیل کنید موفق خواهید بود.
• یادگیری و آموزش سریع:
در دنیای بازاریابی آنلاین همه چیز به سرعت تغییر می کند. به این موضوع فکر کنید که چگونه می توانید از ویژگی های کمپین قدیمی برای انجام کمپین های جدید استفاده کنید. اگر می خواهید بازاریاب باهوشی باشید باید همه چیز را به سرعت یاد بگیرید، خود را با شرایط جدید وفق دهید و شک نکنید.
• جلسات طوفان فکری خلاقانه:
ایده هایی که از طرف یک فرد ارائه می شود ممکن است محدود باشد اما اگر شبکه ای از افراد در کنار یکدیگر قرار گیرند این ایده ها گسترده شده و بهبود می یابند. به همین خاطر، دانستن اینکه چگونه می توانید جلسات طوفان فکری را مدیریت کنید و از قدرت آن استفاده کنید یک نکته کلیدی برای تولید ایده های شگفت انگیز و به یادماندنی است.
• پیش کنشگری:
بازاریابان باهوش به همه شرایط واکنش نشان نمی دهند. آنها از همه گرایش ها و روندهای موجود استفاده نمی کنند. این افراد تنها در موقعیت هایی شرکت می کنند که امیدوار کننده است. آنها گرایش های جدید را از ابتدا آغاز می کنند. یادگیری چنین موردی کمی دشوار است اما از طریق تکرار و تجربه می توان به آن دست پیدا کرد. با به دست آوردن تجربه می توانید فرصت های موجود را از قبل بشناسید و به آن روی آورید.
• سازگاری با محیط :
کمپین شما به احتمال زیاد همان راهی که شما انتظار داشتید را طی نخواهد کرد اما پایبند بودن به ایده های قبلی همه چیز را بدتر می کند. در عوض سعی کنید ایده های خود را با شرایط موجود وفق دهید و سازگار کنید. آن ها را اصلاح کنید و بر اساس شرایط موجود تغییر دهید.
کارهایی که برای تبدیل شدن به یک بازاریاب اینترنتی باهوش می توانید انجام دهید:
این مهارت ها نمی تواند تضمین کننده این مورد باشد که همه محتوای تولید شده از طرف شما به صورت ویروسی پخش خواهد شد . حتی چنین مهارت هایی نمی تواند شما را از باگشت سرمایه گذاری بالا مطمئن سازد. این یک فرایند جادویی نیست. هنوز هم، بازاریابان موفق این مهارت های مهمی که بیان کردیم را دارند بنابراین اگر می خواهید آن ها را یاد بگیرید و توسعه دهید به احتمال زیاد به اهداف بازاریابی خود خواهید رسید.
- توضیحات
- نویسنده: مدیر سایت
- بازدید: 492